2777
2789

استارتر مخفف اسماعیل یعنی اسی را داده اند 

سایتی که تازه وارد هارا می‌گویند مرد است بگیرینش

سایتی که مرد هارو به کتف چپشان میگیرن

سایتی که برا کوچیک ترین چیز ممکن طلاق را صادر می‌کنند

سایتی که بعضی ها لاف میزنن تا پربازید شوند و مدال لاف زنن نی نی سایت را بگیرند

بقیش یا شما بگویید....🚶‍♀️🚶‍♀️

غرق در افکار بی انتها امّا بسی زیبا ...🕊️🤍️ 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

سایتی پر از ادمای حسود دل مشکی

‌‌آرامش است عاقبتِ اضطراب ها💎✨سلنوفیلیا(کسی که عاشق و دیوانه ماهه و با دیدن ماه آرامش میگیره)وقتی تو دعوا بهت میگم ریپ نزن لطف کن نزن چون اصن باز نمیکنم پیامتو خودت ضایع میشی. مرسییییییی.اه

سایتی ک همه دنبال حس شیشم هستننن

 ازین میترسید که چون ۲۸ سالتونه ۴ سال برید دنبال علاقتون وقتی تمومش کردید بشه ۳۲ سالتونه؟😵‍🤯 شما چه اون رشته رو بخونید چه نخونید چند سال دیگه میشه ۳۲ یا حتی ۴۰ سالتون🤫 پس چرا وقتی قراره در هر صورت بشه ۳۲ سالتون هدفتون رو دنبال نکنید😉🙃    

سایت آدمهایی که در مهمانی و خیابان چشم دیدن یکدیگر را ندارند و اینجا خودشان را برای دیدن عکس همدیگر خفه میگردانند

🌾 نظافتچی ساختمان یک زن جوان است که هر هفته همراه دخترک ۴-۵ ساله‌اش می‌آید. امروز درست جلوی واحد ما صدای تی کشیدنش قاطی شده بود با گپ زدنش با بچه... پاورچین، بی‌صدا، کاملا فضول، رفتم پشت چشمیِ در. بچه را نشانده بود روی یک تکه موکت روی اولین پله... بچه: بعد از اینجا کجا میریم؟ مامان: امروز دیگه هیچ جا، شنبه ها روز خاله بازیه... کمی بعد بچه می‌پرسد: فردا کجا میریم؟ مامان با ذوق جواب می‌دهد: فردا صبح میریم اون جا که یه بار من رو پله هاش سُر خوردم! بچه از خنده ریسه می‌رود... مامان می‌گوید: دیدی یهو ولو شدم؟ بچه: دستتو نگرفته بودی به نرده میفتادیا... مامان همان‌طور که تی می‌کشد و نفس‌نفس می‌زند می‌گوید: خب من قوی‌ام. بچه: اوهوم... یه روز بریم ساختمون بستنی... مامان می‌گوید که این هفته نوبت ساختمون بستنی نیست.‏ نمی‌دانم ساختمان بستنی چیست؛ ولی در ادامه از ساختمان پاستیل و چوب شور هم حرف می‌زنند. بعد بچه یک مورچه پیدا میکند. دوتایی مورچه را هدایت می‌کنند روی یک تکه کاغذ و توی یک گلدان توی راه پله پیاده‌اش می‌کنند که "بره پیش بچه هاش و بگه منو یه دختر مهربون نجات داد تا زیر پا نمونم". ‏نظافت طبقه ما تمام می‌شود. دست هم را میگیرند و همین طور که می‌روند طبقه پایین درباره آن دفعه حرف می‌زنند که توی آسانسور ساختمان بادام زمینی گیر افتاده بودند. مزه‌ی این مادرانگی کامم را شیرین می‌کند. ‏مادرانگی که به زاییدن و سیر کردن و پوشاندن خلاصه نشده. مادر بودن که به مهدکودک دو زبانه، لباس مارک، کتاب ضدآب و برشتوکِ عسل و بادام نیست. ساختن دنیای زیبا وسط زشتی ها، از مادر، مادر می‌سازد. 🌸✏️سودابه فرضی‌پور

سایتی که بچه اوردن جرم است و تا صاحب ۷ املاک نباشی تملک مالی نخواهی داشت 


سایتی که همه دختر دختر میکنند اما چون برادر یا پدر ندارند دلشان پسر میخواهد 


سایتی که پشت کادویی که به معلم میدهند بیشمار اه و ناله وجود دارد 


سایتی که زیر ۳۰ سال ازدواج کنی کودک همسری 

میشه برای سلامتی تو دلیم صلوات بفرستی🥰 تو تاریخ ۱۴۰۲/۱۲/۵ (روز نیمه شعبان) بی بی چکم مثبت شد عیدی اقام بود ❤️   خوش اومدی فندق مامان   ❤️  
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته