سلام تحسینتون میکنم چقدر ماشاالله انگیزه دارین و مصمم و پرتلاشین. 💚🥰
من دیروز یه تاپیک گرونی زدم خیلی ناامید بودم ولی الان با خوندن حرفهای شما واقعا پیش خودم شرمنده شدم. 🥺
کاش بتونم رو خودم کار کنم و از این حالت دربیام.
سلام عزیزم ،منم دقیقا از همین قضیه میترسم که خدای نکرده پسرم اینطور بشه. اتفاقا تو خونواده ی همسرم و حتی فامیلا درجه دو چند نفردارن که همینطور بد دل و شکاکن خودمم حدس میزدم که ارثی باشه ،
شوهر من متاسفانه دیگه همه چیزو زیر پا گذاشته و علنا به خانواده ام خیلی زیاد توهین میکنه و بشدت عصبیه،
و اینم بگم منم هر موقع پیش برادرام لباس راحت (تیشرت آستین کوتاه و شلوار و بدون روسری)بپوشم گیر میده و قیافش مثل برج زهرمار میشه
عزیزم منم شاغلم و همیشه ادبی صحبت می کنم بین همکارا این خودش مساله مهمیه
هیچ وقت در مورد دیگران غیبت نمی کنم و اگر جمعی چنین چیزی باشه اون جمع محترمانه ترک می کنم
و این که همیشه چند دست مانتو شلوار اداری ست داشته باش که اتوکشیده باشه و تمیز
همیشه از عطر و ادکلن استفاده کن هر چند ارزون مهم اینه که خوشبو باشی
ولی خودم یه مشکل دارم و اون اینه که برای بیرون از محیط کار خیلی شیک نیستم
تصمیم گرفتم ازین به بعد لباس های کمتری بخرم ولی شیک بخرم با قیمت مناسب
دو سه تا باشه کافیه فقط مناسب باشه
دیگه لباس های اضافه نخرم
از خرید لباس های هیجانی پرهیز کنم
و همون دو سه دستی که می خرم ست باشه تا شیک تر بشه آدم
لباس های اضافه رو می بخشم به نیازمندا چون حال بهتری دارم
هربار با دوستای مصرف کننده ش می‌رفتن جایی مثلا یه بار با یکی از دوستاش سه هفته مونده بودن تو ماشین جنگل وبا چند نفر درگیر شده بودن مامور گرفته بود زنگ زدن بهم رفتم انقدر مونده بود بیرون نمی‌تونستم بشناسم پراز ریش بود لباس های کثیف وپاره خودش زخمی ...وهمون لباس هارو من براش قسطی گرفته بودم هنوز قسط شون تموم نشده بود که پاره شده بودن ویه بارشم داداش بزرگم از شهرستان زنگ زد گف شوهرمو کنار خیابون دیدن با اوضاع داغون خوابیده بوده تو این لوله بزرگایی که گذاشته بودن بهم گف همشهریمون میگه من یکی دوهفته س میبینم اونجاس چرا نمیره خونه مریضی میگیره اونجوری فهمید م کجاس رفتم آوردمش... ولی خیلی سخت بود اون دوره بیرون همه جارو میگشتم چشمم به همه جا بود هرلحظه چشمم به گوشی بود که زنگ بزنه ولی خبری نمی‌شد یه وقتایی هم کرایه خونه روکه می‌دادم می‌رفت از صابخونه همونو قرض می‌کرد ومیرفت واسه خودش تا چند وقت خونه نمی آمد...اینکه چجوری دلم باهاش صاف می‌شد خب اون لحظه که نبود وپیداش نمیکردم خیلی داغون میشدم عصبی میشدم ولی چون خیلی دوسش داشتم برمیگشت دیگه فراموش می‌کردم...
سلام عزیزم
اتفاقا به ذهن خودمم رسید که بهش گیر بدم ولی اعصابشو ندارم . حس میکنم راه حل خوبیه خیلی ازت ممنونم امتحانش میکنم ☘️
فکر کنم این بیماری دارو نداره ولی باید اونم امتحان کنم قبلا یبار رفتم پیش روانپزشک (مخفیانه) یه خانمی بود ولی هر کاری کردم دارو ننوشت کفت تا خودش نیاد نمینویسم
اگر کتابی و نکته ای در مورد ادبی صحبت کردن بلدین خوشحال میشم تجربه تون در اختیارمان قرار بدین
و یه سوال در مورد مانتو شلوار داشتم
مثلا مانتو بلند طوسی رنگ یا سبز با شلوار مشکی ست کنیم چطوره؟
معمولا مانتوهای بدون شلوار رو.با شلوار مشکی ست می کنم
و اگر سایت با قیمت مناسب و کیفیفت خوب مانتو اداری ست دارین ممنون میشمبگین
شهر شما ست چندهست
سلام .به نظر همکارام من پرستیژ دارم .کار خاصی نمیکنم ذاتا تو انتخاب لباس یکم حساسم ونسبت به موقعیت لباس می پوشم برا سر کار حتما کت شلوار که اندازه تنم باشه.هر روز دوش میگیرم و مام میزنم.کلا تو محیط کار سرم به کار خودمه .تا چیزی بهم تعارف نکنن ور نمیدارم . شیرینی چیری بیارن یدونه ور میدارم .بلند نمیخندم.با آقایون خیلی رسمی برخورد میکنم .از آدمای سمی دوری میکنم یعنی اصلا گرم نمیگیرم و .....
