سلام به معصومه نازنینم
عزیزم خوبی؟ مرسی که به یادم هستی دوست خوبم🫂❤️
همیشه از درایت و آگاهانه زندگی کردنت لذت میبرم🩷
برای مهمونی من که آماده آماده هستم
خونه مرتب و تمیز
فریزر هم تقریبا پر و آماده
ولی
ولی
مهمونام به خاطر شرایط نامعلوم اینجا
می ترسن بیان ایران گیر بیفتن نتونن برگردن🤭🤣🫣
فعلا که هیچی معلوم نیست و
احتمالا اومدنشون چند ماهی به تعویق بیوفته🥲
یه گزارش هم از این چند وقت بدم
همونطور که گفتم یه خونه تکونی اساسی البته با کمک همسرم انجام دادیم
ولی بعدش همسرم بدجوری سرمای بدی خورد
دو هفته درگیر بود منم تمام سعیم رو کردم تا هم به خوبی ازش مراقبت کنم و هم اینکه خودم مبتلا شم، واقعا خستگی موند تو تنم ولی خدا رو شکر حالش خیلی بهتر شده.
از شانس تو اوج بیماری ایشون یکی از اقوام نزدیک خودم که تقریبا جوان هم بودن فوت شدن حالم بدتر شد و خب نمیتونستم همسرمو تنها بذارم و نشد که برم...
ان شالله همیشه برای همه سلامتی باشه
این مریضی همسرم خرج زیادی رو دستمون گذاشت
وقتی مریض میشه ناجور میفته تو رختخواب
هر روز موز و سیب و آب هویج و بلال آب پز و گوشت گوسفندی و خیلی چیزهای دیگه براش آماده کردم تا زودتر بدنش قوت بگیره.
دیگه الحمدالله سرحال که شد رفتیم میدون دو جعبه سیب و یه جعبه پرتقال گرفتیم گذاشتیم یخچال که حداقل از مغازه گرون نخریم.
سیب اینجا کیلویی ۱۲۰ تومنه تو میدون ۸۰ بود
برای فریزر هم دو جعبه گوجه گرفتیم نصفشو پوره کردم نصفشم پوست گرفتم و خرد کردم برای املت این مدلی بیشتر دوست داریم.
دو جعبه به گرفتیم و مربا درست کردیم.
۸ کیلو پیاز تفت دادم.
دو تا کرفس بزرگ گرفتم با جعفری که از قبل داشتم و کمی نعنا خشک تفت دادم برای خورشت کرفس.
تو همین اثنا یکی از تابلوهام فروش رفت پولش تبدیل به طلا شد
یه مقداری هم از پولهای پدر و مادرم که دستم بود به طلا تبدیل کردم کلا حدود ۱۰ گرم روی قیمت ۸۱۵۰ و با ۶ و ۷ درصد خرید کردم💞
در مورد بیمه خودم هم اگه یادتون باشه قبلا گفته بودم که شاید قطعش کنم،
من معمولا وقتی میخوام یه کاری رو انجام بدم قبلش از خدا میخوام که برای درست یا اشتباه بودنش برام نشونه بفرسته.
زمان اقدام به قطع بیمه هم همین راز و نیاز رو کردم و
همین شد که
روزی که رفته بودم که مراحلش رو انجام بدم ناخودآگاه صدای یه خانومی رو در دفتر بیمه شنیدم که به دوستش میگفت میخوام بیمه ام رو از ۱۸ درصد بیارم ۱۴ درصد و جالبه که ایشونم دقیقا بیمه هنرمندان بودن
من اصلا کم کردن درصد بیمه به یادم نبود
یهو جرقه ای که لازم بود به ذهنم خورد
و منم فعلا گفتم درصدش رو کم کنن
تا بعدها اگه لازم شد دوباره برمیگردونم همون ۱۸ درصد
اینطور شد که فعلا با همون ۱۴درصد گذاشتم برقرار بمونه.
پیگیر بیماری پدرم و انجام آزمایشاتشون هم بودم
به لطف خدا اوضاعشون به تثبیت رسیده ولی همچنان هر روز حدود ده تا قرص میخورن که همیشه هم باید این داروها استفاده بشن. ممنون میشم برای سلامتیشون دعا کنید
از قبل از جنگ اوضاع کار همسرم تقریبا خوابیده
میدونم وجودش پر از غم و استرس هست ولی کمتر بروز میده
نمیدونم با این شرایط به کجا میرسیم
ولی همیشه بابت اینکه مستاجر نیستیم، ماشین زیرپامون و اندکی پس انداز داریم خدا رو شکر میکنم و
امیدوارم این شرایط ناپایدار باشه
گاهی با خودم میگم این روزها که فقط آرزو میکنی بگذره روزهای عمرت هستن که دیگه برنمیگردن
اما چه میشه کرد
گاهی زندگی سر ناسازگاری داره...
زندگی برای من همیشه در جریان بوده
گاهی در مسیر و گاهی در خلاف مسیر
به هر حال پیش میرم و به خودم نهیب میزنم که قوی بمون.
آخ شرمنده
از مهمونی پرسیدی
چقدر سر درددلم باز شد😶🌫️😶🌫️
خلاصه اینکه
ماه شهریور گذشت ولی برای من پر تنش و اضطراب بود.
از خدا برای همه مردم سرزمینمون سلامتی، گشایشهای زیاد و فراوانی میخوام.
@مستانه7
عزیزجان امیدوارم درست تگتون کرده باشم
به یادتون بودم ان شالله جواب آزمایش گل دخترتون خوب بوده