بچه ها الان یکی تاپیک زده تو دیوار طلا فروخته طرف پایا کرده فیش هم فرستاده ولی پول نیومده به حسابش فیش جعلی فرستاده طرف کلا حواستونو جمع کنید طلا تو دیوار نفروشید الان یه مورد دیگه هم میذارم
من دختر عمومم گذاشت
طلاش و اومد یارو پول کارت ب کارتم کرد اومد پولم ولی نگو اینی که اومده طلا رو خریده ی اگهی الکی گذاشته دیوار از ی نفر سوم بیانه خواسته تا جنس و بفروشه به اون یارو هم شماره کارت دختر عمومو داده اونم پولو زده به حساب دختر عموم
و فرداش یارو دیده جنس و بیانه زدع ولی یارو نفرستاده به شمارع کارتی که پول زده و به اسم دخترعموم شکایت کرده و جلو حساب دختر عمومم مسدود کرذن یعنی پول طلاشو نتونست برداره
درسته تو دیوار نسبت به طلا فروش‌ها طلا رو با قیمت بالاتر میشه فروخت ولی اصلا ارزش ریسک کردن نداره
من حتی داشتیم طلا می‌فروختم تا خونه بخریم صاحب ملک گفت طلاتون رو خودم برمیدارم،قبول نکردم گفتم خورد خورد میبرم میدم به طلا فروشی که همیشه ازش میخرم اعتماد نکردم
بعداز چند سال پیداش شد معتاد شده بود الانم نزدیکه خونه خواهرم زندگی میکنه فک کن بچه پدرشو بیرون می‌بینه ولی نمیدونه پدرشه ...همه چی ودود کرده رفته دندوناش ریخته اوضاع داغون
از وقتی یادمه و در زمان مجردیم بین فامیل خودم (پدری و مادری) هیچ وقت در جمعها و مهمونیها از این صحبتها نبود که ما گوشت مرغ یا گوساله نمیخوریم، ما فلان غذا رو دوست نداریم، ما بهمان روغن رو استفاده نمیکنیم.
حتی اگه خانواده ای از این مدل ترجیحات داشتن هیچوقت سرسفره میزبان بیان نمیکردن یا نشان نمیدادند در واقع حرمت اون سفره های ساده همیشه حفظ میشد. دوران بچگی ما رابطه های فامیلی قوی یود حتی اگه سر سفره ها استامبولی با سالاد شیرازی میذاشتند.
و من هم تحت تاثیر همون تربیت و آداب بزرگ شدم، هر جا برم هر چی تو سفره باشه با جون و دل میخورم و چندین بار از میزبان (هم خانم و هم آقا) تشکر میکنم، هم برای غذایی که برامون تدارک دیدند و هم برای لحظات خوشی که کنار هم داشتیم و آنها مسبب این لحظات بودند.
چند سال پیش که تازه عروس و کم تجربه بودم
یه مهمونی ترتیب دادم و مهمانهام خواهر و برادرهای همسرم بودند، دقیقا دو خواهر و با خانواده ها، یک برادر متاهل با همسر و دو فرزند و دو سه تا خواهر و برادر مجرد که هر کدوم مستقل زندگی می کنند.
غذا چی بود؟ خورشت قورمه سبزی به عنوان غذای اصلی و چند مدل غذای فرعی و مخلفات و دسر.
من نمیدانستم و متاسفانه یکی از مهمانهام اهل این صحبتها بود که گوشت فقط گوشت گوسفندی، روغن فقط فلان مارک و فلان مدل، برنج فقط برنج ایرانی...
منم برای اون مهمونی صد خودم رو گذاشته بودم و بهترینها رو تدارک دیده بودم فقط مسئله این بود که گوشت خورشتم گوساله بود😔 اونم نه از سر خساست، بلکه فقط یک انتخاب بود چون اون دوره گوسفندی و گوساله تفاوت قیمت آنچنانی نداشتند حتی اگه قیمتهاشون هم متفاوت بود اوضاع اقتصادیمون اونقدر خوب بود که برای مهمونهامون کم نذاریم و اینکه فکر نمیکردم کسی توی مهمونی بخواد این رفتار رو نشون بده.
بعد از تمام شدن غذا و وقتی داشتم خورشتها رو از سفره جمع میکردم دیدم اون فرد همه گوشتهای بشقابش رو جدا کرده و نخورده... نمیگم ناراحت نشدم اما اینکه سبزی و لوبیای خورشت را بخوره، اونم به مقدار کم، و گوشتها بمونه برام حکم بی احترامی داشت. اونم بدون هیچ توضیحی، که مثلا اگر من گوشت نخوردم دلیلش اینه که این مدل گوشت برام مضره، که نمیدونم واقعا اینطور هست یا نه.
برای ما ایرانیها احترام مهمان و میزبان جزو اصول اولیه زندگیمون هست
اونجا بود که یاد گرفتم که بعضیها ترجیحات غذاییشون رو با خودشون همه جا میبرن بدون توجه به خوب یا بد بودن این موضوع، حتی در جمعهای مجازی مثل این تاپیک که بحث اصلی در این برهه زمانی بقا در شرایط اقتصادی خراب جامعه مون هست.
اینکه گوشتی در غذا باشه، حالا فرقی نمیکنه گوسفندی، گوساله، مرغ یا بوقلمون یا ...
و اینکه تا آخر ماه با حقوق ناکافی به خیلی از مایحتاج برسیم هنر کردیم...
سالها با این تاپیک بودم و از معصومه نازنینم بسیار بسیار آموختم به خصوص در زمینه حرمت مهمان و میزبان بودن. برای من معصومه آموزگار و میزبان بود و عقل حکم میکرد احترام میزبانم رو به نحو احسنت به جا بیارم.
عزیزم گفتی ریپلای نزنیم ولی چون از من اسم بردی خواستم بدونی که همیشه در یاد و قلب من جریان داری.
هر وقت آرومتر شدی برگرد با آغوش باز ازت استقبال میکنیم ولی اگه انتخابت دور بودن و نبودن هست با تمام وجودم به انتخابت احترام میذارم.
معصومه جون توروخدا اینطوری با ما نکن بخدا روزی صدبار شکر میکنم تورو پیدا کردم هر وقت یادت میفتم فاتحه در حق پدرومادرت میخونم برای من امید بودی ناامیدمون نکن
چقد خوب که شما اینجوری بزرگ شدین. واقعا این چیزها یعنی اصالت و فرهنگ.الان یه جوری شده که متاسفانه با این پرهیزهای غذایی کلاس میذارن.مثلا ما آش نمیخوریم ما فلان روغن و نمیخوریم.پیاز و تو غذا نمیخوریم و....خونه خودتون هر چی دوست دارین بخورین واسه بقیه تعیین تکلیف نکنید لطفا.یه شب گوشت گوساله بخوره آدم هیچ اتفاقی نمیفته به قرآن.ممنونم که این نکته رو گفتین.چون شاید خیلی هامون تا خواسته این رفتار و داشته باشیم.که ایراد بگیریم از غذای میزبان
ببین حقوق من یک میلیون ودویست بود حقوق شوهرم هم یک و دویست بود که البته شوهرم خرج خودش هم بود ویه وقتایب هم که میزاشت میرفت ولی باز بلخره کار کردنی کمک خرج بودواون زمان که برای کرایه خونه همه یک میلیون به بالا کرایه میدادن ما کرایه اون زیر زمین و۱۷۰هزار می‌دادیم چون اونجا مسکونی نبود من رفتم جمو جور کردم واسه اینکه بتونیم خودمون. وجمع کنیم باید یه مدت کرایه کم می‌دادیم و در مقابل کرایه های یک ونیم ویه تومن درواقع انگار مفت نشسته بودیم و وام هایی که برمیداشتیم ۲۴ماهه و۳۶ماهه بود ومبلغ ها کم بود من خودمم جدای از کار بیرون از چند جای دیگه پول درمی آوردم مثل مگنت رو یخچالی درست کردم گل های کریستالی بافتنی ترشی خیار شور مربا از همشون خورد خورد در می آوردم وهرکدوم وبرای چیزی میزاشتم کنار و خوراک خونه رو مثل همیشه با پرکردن یخچال تو فصل مناسب وخرید تو آخر وقت تره بار مدیریت میکردم لباس هامونو خودم میدوختم حتی کاپشن پالتو لباس شب همه چی وبعدها مغازه اجاره کردیم برای شوهرم البته به سختی راضی شد ویه لبنیاتی زدیم که کلی ضرر کردیم وبعدش یه مغازه دیگه اجاره کردیم خداروشکر بد نبود خیلی پرفروش نبود ولی بازم میگم خداروشکر وخودمم بعد ها کارگاه پرده دوزی شریک شدم وبا مغازه ها وفروشگاه های بزرگ بالا شهر قرار داد بستم ودر آمدمم خوب بود اما پارسال پاهام وکمرم زمین گیرم کرد فهمیدم آرتروز دارم ودیگه جمع کردم وچند ماه خونه بودم استراحت کردم وبعدش رفتم فروشندگی لباس وجایی رفتم که خیلی کارش سبک هست وبیشتر پشت سیستم هستم ولی همچنان کلاس هامو میرم وآرامش عمیق ودرونم برام الویت داره ودارم بیشتر به سلامتی خودم اهمیت میدم واون مدتی که سرکار نمیرفتم دخترم هربار حقوق می‌گرفت برام خرید میکرد هم برای من هم باباش واسم آرایشی لباس لباس زیر میخرید هربار می‌گفتم قشنگم نخر پول تو زحمت میکشی جمع کن میگفت هنوز کاری نکردم درمقابل اون کارایی که برام کردی هنوز مونده ایناکه چیزی نیس...
ویه چیز دیگه اینکه همیشه یه وام کوچیک آماده داشتم برای مواقع ضروری که تو صندوق های خونگی بود که خودمون راه انداخته بودیم ولی مثل قرعه کشی نبود حالا میام دربارش میگم احتمال شمام دارید واسمش چیز دیگه ای هست ...
