من دوره عقدمم و خب کلا تنها نبودم خونه مادز شوهرم همیشه همشون هستن
حالا گوشواره خواهر شوهرم دست خودش بوده گم شده مادز شوهرم هی پیش من میگه این قضیه رو
چند وقت پیش هم هی میگف پولم گم شده
نمیدونم چرا حس بدی میگیرم از حرفش حس میکنم از قصد بمن میگه و بهم بر میخوره
به شوهزمم گفتم نکنه مامانت فک میکنه من برداشتم که هی پیش من میگه
گفت تو بد دلی اینطور فک میکنی😐😐
حالا بنظرتون اینبار که گفت چه جوابی بدم؟ کلا چی بگم
چیزی بگی میگن خودش برداشته
بگو دم دست نذارید
بگو هر کی برداشته خرج کف دفنش کنه
هیچی خودت بزن به کری
اگرم دیدی کسی دور برت نیست خیلی یواش وسیله های ریزشون پرت کن پشت تخت و زیر مبله اینا
بگو اره میدونم چندبار دیگم گفتی
منم جای شما بودم همچین حسی میگرفتم ولی چیزی نگو
شاید همش میگ ببینه تو چی میگی
بگو آدم که چیزی ازش گم میشه مالش یه بار میره ولی ایمانش هزار بار
هروقت جلوت گفت توهم نفرین کن بگو وای حیفی گوشواره معلوم نیست کجا افتاد گیر کی اومد ان شالله از گلوش پایین نره گیر هرکی افتاد
به خود نگیر .
اینبار گفتن بگو منم یه مدت چیز میز گم میکردم از بس حواسم پرت میشد نمی‌دونستم چیو کجا میزارم . خیلی بده . ایشالله که پیدا بشه
شاید دارن ادا در میارن. یه بار کار خودشونو بکن بگو وای دستبندم نیست. ظهر خوابیدم همینجا بود
یه سری یه قابلمه بزرگ مادر شوهر گم شد و چون ما طبقه بالا زندگی میکردیم خونه اونا پایین بود اما اونجا زندگی نمیکردن در حد انبار بود و گاهی برای پخت آش نزری میومدن کلا آپارتمان زندگی میکردن هی خواهر شوهرم بهم گفت در باز گذاشتی برداشتن یا دادی به یکی و فلان اما شوهرم شنید کلی دعواش کرد گفت دزد و گیج خودتی
خیلی بده یکی از اقوام میگفت جلو ما فلانی مواظب گوشیت باش گمش نکنی انکار ما دزدیم
نمیخاد چیزی بگی
ناراحتن که گم شده، هی تکرار میکنن، کاری به تو ندارن
داشته باشن هم لازم نیست به اونا چیزی اثبات کنی همینکه خودت و خدات میدونید اینکاره نیستین کافیه
