بدی های همکار سابقمو گفتم

نیروی جایگزین من بود که پونزده سال کارمند بوده بخش دیگه حالا اومده قسمت ما جای من طرحمم تمومه...در مورد همکارا سوال پرسید از همه خوب گفتم ولی اسم یه نفر رو نیوردم گفت فلانی چطور قبل این که چیزی بگم گفت که من اینو دورادور میشناسم اصلا ازش خوشم نمیاد آدم منفی هست و...همه میشناسنش از اخلاق و...زیرآب خیلیا رو زدن زن و شوهری( همکار هستن) گفتم والا در جریان نبودم نشنیدم اینجوری ....ولی وقتی گفت این مدلیه منم بهش گفتم که خیلی تهمت ها و توهین ها بهم کرد نفر قبل این خانومه یه هفته اومد پشیمون شد چون مشاورش بههش گفته بود از خون و... میترسید محیط بیمارستان سنگین بود ولی همون همکارم انداخت گردن من که اینا همه نقشت بوده که خودت بمونی و خلاصه حرف‌های خیلی خیلی زشت ولی ریسسمون گفت من به شما اطمینان کامل دارم و اهمیت نده به حرف فلانی....اون روز گفت خانومه گفت من از همه چی راضی هستم ولی ریخت اینو سختمه تحمل کنم گفتم شما که باهاش در ارتباط نیستی اتاقتون جدا هست...گذشت تا امروز که دوباره حرفشو پیش کشید و اینا نمی‌دونم چیشد ولی از رفتارهای زشتی که قبلاً سر مرخصی که گرفته بودم داشت هم گفتم بهش ....بعدش پشیمون شدم...ولی خب از خوبی هاشم گفتم گفتم وقتایی که می‌خنده خیلی ذوقشو میکنم همیشه هم بد اخلاق نیست و...شده گاهی وقتا نشستیم باهم کلی حرف زدیم و اینا ...ولی پشیمونم درسته اول اون شروع کرد از بدی هاش گفت خیلی چیزا گفت ...ولی منم نباید تایید میکردم میترسم یهو به خاطر این چیزا نمونه و این سری واقعا تقصیر من باشه اگر نمونه از طرفی حوصله نیروی جدید هم ندارم آموزش بدم البته واقعا اون همکارم خیلی بدذات و بدجنسه و خیلی بهم بدی کرده...همین خانومه گفت همه همکاران گفتن این خیلی اذیتت کرده ولی تو صبوری کردی گفتم من هیچوقت در موردش به کسی چیزی نگفتم گفت شما آره ولی بقیه همکاران گفتن