خانوما من از خونه مادرشوهر نشینی خسته شدم واقعا تا حالا صدبار تصمیم گرفتم بزارم برم خونه مادرم
هیچ اختیاری از خودمون نداریم هرکس از راه میرسه دربار میکنه میاد تو مادر شوهرم ساعت سه ظهر میاد تو سه ساعت میشینه حالا اگر من ده دقیقه برم که اصلا نمیرم هم با چش غره تیکه پاره میکنم ادمو. بخدا دلم خونه از دستشون
خدا ی همسر بی عرضه هم انداخته تو قسمت من گفته گفته بگیر لعنت به این قسمت من
اصلا اهل پس انداز نیست هرچی داره خرج خوراکی میکنه تو رو خدا ببین به این آدم چ میشه گفت ی لباس زورش میاد بخره برای خودش
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
من تو خونه پدر همسرم البته خونه مستقل زندگی میکردیم.خونه خودشون چند تا فلکه اونورتر.پدر همسرم میومد ی مغازه داشتن سرگرم بود.چسبیده به خونه.یهویی میومد تو حیاط یا حال.منم خب تازه عروس ناراحت میشدم.بعد میرفتم سرکار صبح س۶ و۴۰ میرفتم میگفت کجا میری ظهر برمیگشتم کجا بودی.کلا یکبار ب همسرم گفتم من حوصله جواب دادن ندارم مگه نمیدونه سرکار میرم.بعد دیگه نپرسید.کلا بعد چند وقت رفت.الانم فوت شدن.خدا بیامرز قبلش ی خونه اضافه داشتن فروخت داد به پا و بچه ها همه خونه دار شدیم.