چخبر😂چیکارا میکنین؟

مامان_اسماعیل

عضویت: 1398/04/03

تعداد پست: 30902

همشونم جنگی آدم‌استرس میگیره☹️

1403/01/26

|

07:29

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

کته۰کبابی

عضویت: 1402/05/06

تعداد پست: 2571

  چی میگه مگه جنگ نی

1403/01/26

|

07:30

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

sdft

عضویت: 1402/07/10

تعداد پست: 458

داریم میمیریم😂💔

1403/01/26

|

07:30

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

par75

عضویت: 1402/09/23

تعداد پست: 7471

صبحونه خوردم الان کلم تو گوشبه

  

1403/01/26

|

07:30

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

گوجه_پلاسیـــــده

عضویت: 1400/05/28

تعداد پست: 8710

سرکار دارم صبحونه میخورم

تو که میترسیدی از تاریکی الان چجوری تنهایی خوابیدی؟ کاش میدونستم آخرین غروبه , شهرمون جنگه خیابونا شلوغه , دستت تو دستم میدوییدیم تو کوچه که ازم گرفتنت با یه گلوله ...🕊️🤍

1403/01/26

|

07:30

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

fatila74

عضویت: 1400/05/13

تعداد پست: 2526

پریودم تنها کاری ک میکنم تادسشویی میرم کی حوصله داره روتین انجام بده از نی نی سایت میپرم تل

🦦

1403/01/26

|

07:30

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

سرمستان

عضویت: 1400/10/15

تعداد پست: 5084

از دیشب ساعت ۲ دارم این تاپیک ب اون تاپیک میرم ازمونمم نخوندم😐💔☹️

زندگی کوتاهتر از اونیکه بخوای ب اتفاقای گذشته فکر کنی پس حذف کن خاطرات گذشته رو بساز زندگی و آینده رو دوباره جوونه بزن پیشرفت کن موفق شو تو لایق بهترینایی💖

1403/01/26

|

07:30

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

گوشی_بدست

عضویت: 1401/02/12

تعداد پست: 9160

پسرم بیدارم کرد دیگه خوابم نمیبره ساعت ۸و نیم میخوام ببرمش مدرسه البته با معلمش یکم بحث کردم

هی نفسی میاد و میگاد🙃

1403/01/26

|

07:30

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

سوگند5588

عضویت: 1401/05/16

تعداد پست: 1756

الان تو قطاریم دارم خوش و خرم از مسافرت برمی‌گردم😁😁😎😎

1403/01/26

|

07:31

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

alex_sampson

عضویت: 1402/05/22

تعداد پست: 2597

جنگ شده دیگه باید زغال بمالن ب خودشون😁

 کاربر خانوم هستم.من عاشق پسر مذهبیه واحد روبرویمون شدم صداش همش تو اتاقمه دارم دیووونه میشم...سه سال هست که تو ساختمون ما دو تا پسر از شهر دیگه برای کار آمدن و زندگی میکنن و دیوار اتاق این پسر با دیوار اتاق من مشترکه، تویه طول سه سال تمام خنده هاشو صحبتاشو تلفناشو رازو نیازاشو و نماز خوندناشو نماز شباشو و حتی گریه هاشو (موقع رازو نیاز و خوندن دعا)شنیدم و خیلی وقتها ک شروع به صوت قرآن میکنن من اینور دیوار دست از کارم بر میداشتم و به صوت قران ایشون گوش میدادم و میگفتم خوشبحال همسرشون(مطمعن شدم مجرد هستند) من ایشونو ندیده بودم تا اینکه پارسال بارها ایشونو دیدم و دلم رفت و الان درگیرش شدم  من جز توکل کاری از دستم بر نمیاد ،من در ماه ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ کربلا روزیم شد و اونجا از آقا خواستم یا فراموششون کنم یا اگر به صلاحه  این پسر رو به من ببخشه که مطمعناً قَدرش خواهم دونست در غیر اینصورت بهش همسری بده که قَدرشو بدونه...                             خیلی ها ازم پرسیدن به کجا رسید این عشق یک طرفه! (مرسی از پیگیریتون) پسر همسایمون اسمش آقا حامد هست.عزیزان از  آقا حامد رفتارهای مثبت زیادی دیدم از پارسال تا امسال نمتونم بازش کنم چون طولانی هست ولی در نهایت پسر همسایمون من رو خیلی نامحسوس نشون مادرش داده الانم رفته شهرشون و خبری نیست ازش حالا نمیدونم باز هم میبینمش یا نه! و خبری هم از خواستگاری  نیست 💔🥺شاید مادرش خوشش نیومده و هزارتا شاید دیگر... یک صلوات برای آرامشم و حاجتم مهمونم میکنید عزیزان؟؟؟🌹مچکرم🙏

1403/01/26

|

07:31

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب