عزیزم بزار به پدرت زنگ بزنه و پدرت بیاد اونجا
در حضور پدرت و شوهرت تمام مشکلات و حرفایی که بهت زده رو بگو و بزار شوهرت هم همین حرفا رو پیش پدرت بگه 
بعدش به پدرت بگو بابا شما مردی و میتونی درک کنی این مرد چه نظری راجع به من و زندگیش داره حالا شما فهیدی وضع زندگی من چجوریه پس خوب فکر کن و به من بگو چیکار کنم
بنداز به گردن پدرت تا اون بهت بگه چکار کنی
باید درجریان مشکلت باشن شاید با پادرمیونی همه چیز درست بشه و اگر ه نشد لااقل خانواده ت میفهن مشکل داشتی که جدا شدی و سرکوفت نمیشنوی بعدش
گوش کن به حرفم و حتما اونها رو درجریان بزار