2777
2789
عنوان

زن درآموزه های قرآنی

| مشاهده متن کامل بحث + 879 بازدید | 117 پست

زن در آموزه های قرآنی(۱۶).

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خدای رحمان و رحیم

آیه چهارم سوره نساء، صفحه ۷۷ قرآن.

و ءاتوا النساءصدقاتهن نحله...

و مهر زنان را با شیرینی و حلاوت بپردازید....

عنوان: مهریه= صدقات.

۱- بعد از اینکه سفارش کرد که با زنان و یا دختران شهداء، ازدواج کنند(تا به وظیفه خود در نگهداری از یتیمان و اموال آنان حفاظت کنند) اکنون موضوع مهریه را پیش می کشد تا نشان دهد که حرمت زن تا چه اندازه برای خداوند مهم است. تا اینکه مثلا مردی فکر نکند حالا که من منت گذارده و سرپرستی این خانواده را بعهده گرفته ام نه تنها لازم نیست مهریه ای بدهم بلکه انتظار هم دارم که تمام یا چیزی از اموال هم بمن برسد. ولی خداوند با نزول این آیه و تعیین مهریه آنهم با الفاظ بسیار محترمانه که در زیر صحبت می کنیم جلوی تفکر بیجا و غلط آنان را می گیرد.

بجاست توضیح داده شود همه جا در قرآن وقتی سخن از مهریه بطور مستقیم می شود با لفظ" اجورهن" از آن یاد می شود. تنها در همین سوره نساء هست که سخن از ازدواج با زنان شهداء و سرپرستی آنان و یتیمانشان هست از دو کلمه "صدقاتهن نحله" استفاده می کند که در زیر توضیح داده می شود.

۲- در آیه ۴ سوره نساء خدا دستور می دهد که صَدُقات (به فتح صاد و ضمّ دال) یا مهریه زنان را با شیرینی و حلاوت تمام پرداخت کنید

صداق یعنی همان چیزی که در فارسی به نام مهریه گفته می شود، دارای بار ارزشی مثبتی است. یعنی با پرداخت مبلغی یا کالائی مهر و محبت و صداقت خود را نشان دهید. کلمه "مهریه" دارای بار عاطفی و روانی بسیار مثبتی است که از کاربرد همان کلمه مهر بخوبی احساس می شود.

صدقات (به فتح صاد و ضمّ دال) از خانواده صدقات (به فتح صاد و دال) است. یعنی چیزهایی که از روی صدق و راستی به کسی داده می شود.

۳- کلمه صدقات که همین یکبار و در مورد زنان در قرآن به کار گرفته شده است همراه با کلمه "نحله" که از خانواده "نحل" می باشد، همراه شده است. نحل به معنای زنبور عسل است و "نحله" مجازاً به معنی شیرینی و حلاوت است. بنابراین "صدقات نحله" یعنی مهریه را با شیرینی و گوارایی عسل به زن بدهید.

۴- اما مقدار مهریه چقدر باید باشد؟ قرآن در مقدار مهریه یا صداق، عدد  خاصی نداده است. بهمین گونه، کف یا سقف آنرا هم تعیین نکرده است. ولی اگر کسی عدد یا مقدار بالایی را برای مهریه بخواهد بپردازد قرآن مخالفتی با آن ندارد. این مطلب از آیه ۲۰ همین سوره نساء فهمیده می شود. آنجا که می گوید اگر قنطاری به او داده اید در صورت طلاق آنرا از او نگیرید. قنطار یعنی انبانی از اشیای قیمتی. بنابراین می بینید که مقدار آن را مشخص نکرده است ولی کلمه "قنطار" نشان می دهد که بر مهریه بالا هیچ اشکالی وارد نیست.

۵- اما مهریه را به زن باید داد یا به پدرِ زن؟ اگر از قرآن بپرسیم می گوید به زن. زیرا در آیه مورد بحث کس دیگری را معین نکرده است. همینکه می فرماید "مهریه اشان"(صدقاتهن)، پس معلوم می شود مهریه از آن زن است و نه کس دیگری. این درحالی است که در جوامع سنتی مسلمان، تا همین چند دهه پیش (و چه بسا هنوز هم در بعضی از جوامع عقب مانده ) آن را متعلق به پدر دختر می دانند. این رسم و برداشت تا حدود ۶۰ سال پیش تحت عنوان"شیر بها" به پدر داده می شد و او هم از همین مبلغ، جهیزیه و مخارج عروسی را تدارک می دید. شاید هنوز هم در بعضی از دهات چنین برداشتی از مهریه وجود داشته باشد. اما شاید این نحوه عمل هم در دوره ای از تاریخ دین، وجود داشته است. مثلا وقتی که حضرت موسی به خانه شعیب می رود، حضرت شعيب دخترش را در ازاء ۸ سال کارگری برای خودش، به همسری موسی در می آورد(آیه ۲۷ سوره قصص).

۶- بطور خلاصه. مهریه مبلغی و یا هدیه ای است که مرد در نهایت شیرینی و خوشحالی به زن می دهد. اگر چه سابق بر این به پدر دختر می دادند اما بهر حال  متعلق به دختر است. قرآن نه تنها توصیه به کم دادن مهریه نمی کند بلکه حتی با مثالی که می زند با دادن مهریه بالا مخالفتی ندارد. صداق نشانه ای از صداقت، مهر و محبت مرد به زن است.

زن در آموزه های قرآنی(۱۷).

بسم الله الرحمن الرحیم.

به نام خدای رحمت مهربان.

آیه چهارم سوره نساء، صفحه ۷۷ قرآن.

...فان طبن لکم عن شیءِِ منه نفسا فکلوه هنیئا مریئا.

... اگر آنان چیزکی از مهریه را با رضایت خاطر به شما ببخشند گورای وجودتان.


عنوان:  هنیئاً مریئاً= گوارای وجودتان.


۱- اگر زن، چیزکی (شیئ منه) از مهریه و آن شیرین عسل را با طیب خاطر(طبن) و رضایت تمام به شما(لکم) دادند(نه اینکه شما چنین انتظاری داشته باشید) در آنصورت با گوارایی تمام آن را نوش جان کنید. گویی خداوند می فرماید گوارای وجودتان.

می بینید که در کلمات انتخابی، چقدر مهر و محبت و دوستی و عشق گسترده شده است؟ از آن طرف به مردان گفت مهریه را چون عسل به زنان بدهید و از این طرف غیر مستقیم به زنان می گوید مقدار جزیی از مهریه را به مردان برگردانید. اما نحوه بیان چقدر معنا دار است. بعبارت دیگر به مردان می گوید اگر زن با رغبت تمام چیزکی از مهریه را(نه همه و یا نصف آنرا، بلکه مثلا ۵ یا ۱۰ درصد آنرا) به شما داد شما آنرا همچون یک شربت گوارای بهشتی بنوشید که نوش جانتان باد.

۲- واقعاً استفاده از این کلمات آن هم در جامعه آن روز، ببینید چقدر رشد یابنده و  تعالی بخش است.

۳- جالب است بدانیم که جمله "فکلوا  هنیئا مریئا" با ترکیباتی مشابه در سه سوره طور، الحاقه و مرسلات آمده است که هر سه مربوط به خوردنی ها و آشامیدنی های بهشت رستاخیز است. این نوع تشابه و همردیفی بخشیدن جزئی از مهریه و نوش جان کردن آن با نعمات بهشتی، خود گویای مطالب فراوانی، در خصوص زن است. ببینید سه آیه مذکور چقدر همسایه دیوار به دیوار این بخش از آیه ۴ سوره نساء هست:

کلوا و اشربوا هنیاً بما کنتم تعلمون(آیه ۱۹ سوره طور ،سوره ۵۲)

کلوا و اشربوا هنیئاً بما اسلفتم فی الایام الخالیه (آیه ۲۴ سوره الحاقه سوره ۶۹).

کلوا و اشربوا هنیئاً بما کنتم تعملون(آیه ۴۳ سوره مرسلات سوره ۷۷).

۴- بطور خلاصه. مهریه را با مهر تمام و به شیرینی عسل به زن بدهید. انتظار هم نداشته باشید که مهریه را به شما ببخشند. اما اگر مقدار جزیی از آن قنطار مهریه را به شما با طیب خاطر بخشیدند نوش جانتان. آنرا چون شربت بهشتی نوش جان کنید. گویی از دست فرشته یا ساقی بهشتی پیمانه می گیرید. آری آن زن برای چنین مردی ساقی، و مهریه اش چون ته مانده پیمانه شراب طهور بهشتی است. پس با اطمینان تمام آنرا بگیرید و سربکشید.  نوش جانتان.


آبشار عشق و علاقه را در این کلمات پرمعنی و زیبای قرآن، حس می کنی؟

زندگی مشترک که از ته دل با چنین کلماتی و رفتاری شروع شود آیا با گردبادی از هم می پاشد؟ آیا طولانی شدن زندگی زناشویی خستگی خواهد آورد؟

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

زن در آموزه های قرآنی(۱۸).

بسم الله الرحمن الرحیم.

به نام خدای رحمت گر بخشنده.

و لا توتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیماً و ارزقوهم فیها و اکسوهم و قولوا لهم قولاً معروفاً(۵).

اموال خود را که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده به دست سفیهان نسپارید و از آن به آنان روزی دهید و لباس برای آنان بپوشانید و با آنها سخن شایسته بگویید.


عنوان: ازدواج مادر یتیمان ضامن مال و دارایی یتیمان.

۱- خداوند در این آیه بیان می کند که مال برای قوام و برپایی زندگی هست. یعنی اگر مالی در کار نباشد زندگی هم شکل نمی گیرد. خوب اگر چنین است آنگاه خدا دستور می دهد چنانچه می خواهید مال و دارایی، قوام بخش زندگی باشد آن را نباید در اختیار انسان های سفیه که نمی توانند مال را مدیریت کنند قرار دهید. به عبارت دیگر، هرکسی وقتی در یک موضوع خاصی سررشته و تخصصی ندارد ما او را در آن موضوع خاص(و نه در همه موارد) سفیه و نادان می دانیم. به اصطلاح پسندیده تری در دنیای امروز، او عالم و متخصص نیست. در اینصورت اگر کسی را در اصطلاح قرآن سفیه بنامیم به او توهین نکرده ایم بلکه یک واقعیت را بیان کرده ایم. همچنانکه امروزه انسانها در موارد بسیاری جاهل و نادان هستند. زیرا کارها، علوم و فنون، واقعاً تخصصی شده اند و هر کسی در یک یا چند زمینه خاص آگاهی و علم دارد.

۲- یک دسته از سفیهان کسانی هستند که هنوز بچه و نابالغ محسوب می‌شوند یعنی نه به بلوغ جسمی و جنسی رسیده اند و نه به اندازه کافی رشد و هدایت یافته هستند و از برنامه ریزی و آینده نگری بی بهره اند. واضح است که هر چند مال و دارایی در اصل مربوط به یتیمان است اما نباید آنرا در اختیار شان قرار داد تا به این وسیله اموال تلف نشود تا وسیله ای برای قوام زندگی آنان در آینده باشد. وجود مادر یتیمان که معمولا با سرپرست اموال یتیمان ازدواج کرده است خود پشتوانه محکمی در تلف نشدن اموال است.

۳- پس بطور خلاصه

هوای اموال یتیمان را داشته باشید. تا زمانی که یتیمان فی الجمله قدر دارایی و ثروت را نمی دانند و توان برنامه ریزی ندارند اموال را به آنان برنگردانید. اما در این مدت زن شهید نیز در پاسداری بیشتر از یتیمان و اموال آنان به همسری سرپرست یتیمان در آمده است.

زن در آموزه های قرآنی(۱۹).

بسم الله الرحمن الرحیم.

بنام خدای رحمتگر مهربان.

آیه ۵ سوره نساء، صفحه ۷۷ قرآن.

و لا توتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیماً و ارزقوهم فیها و اکسوهم و قولوا لهم قولاً معروفاً(۵).


عنوان: بررسی کلمه اموالکم= اموال شما.  و قولا معروفا


۱- همانطور که معلوم شد ازدواج با زنان شهداء و یا دختران بالغ خانواده شهداء، باید به نیت حفاظت و نگهداری از اموال یتیمان که قوام زندگی به آن مربوط است انجام شود. حال سوال این است با اینکه خداوند در این آیه در مورد اموال یتیمان سخن می گوید ولی چرا از کلمه "اموالکم" (یعنی اموال و دارایی شما) به جای کلمه "اموالهم"(یعنی اموال آنان)، استفاده کرده است؟ به عبارت دیگر و از آنجا که سخن در خصوص اموال یتیمان است علی القاعده می بایست از ضمیر غایب آنان(ضمیر"هم") استفاده می کرد و نه ضمیر خاص"کم" که معنیش شما و حاضر می باشد استفاده شده است.

به نظر می رسد که خداوند با انتخاب این کلمه می خواهد مسلمانان را تشویق کند تا با خود فکر نکنند و نگویند این اموال که مال ما نیست و ما چندان مسئولیتی در قبال آن نداریم پس آن را به آنان رد می‌کنیم و بنابراین هر چه بر سر مال آمد بیاید. اما خداوند با اینگونه تفکر مبارزه کرده و فرموده مال و دارایی یتیمان را همانند اموال خود و کلّ جامعه بدانند و همینکه صاحب اختیار و امانتدار مال یتیمان هستند، پس این مال تا زمان لازم (که در آیه بعد آمده) همانند مال خودشان باید نگهداری و به سود دهی برسد. بنابراین باید همانگونه مدیریتش بکنند که مال واقعی خود را مدیریت می کنند.

۲- اصل سرمایه و دارایی را به یتیمان که فعلا سفیه محسوب می شوند نباید بدهند بلکه مسئول و امانت دار(بعبارت امروزی) باید آنرا به کار آفرینی و سرمایه‌گذاری انداخته و سودی که از آن حاصل می شود را برای نگهداری، تربیت، خورد و خوراک و پوشاک یتیمان (وارزقوهم و اکسوهم) صرف کنند. به این ترتیب هم اصل سرمایه محفوظ مانده و هم در چرخه اقتصاد کشور به کار گرفته می شود و هم از سودی که حاصل می شود صاحبان اصلی مال یعنی یتیمان بهره مند می شوند.

۳- اما اگر چه اینهم درست است که مال و دارایی در اختیار یتیمان، که هنوز به سن بلوغ عقلی و معاش نرسیده و سفیه هستند، قرار داده نشده است، اما ممکن است از طرف یتیمان، سخنان تندی گفته شود که چه بسا موجب ناراحتی امانت دار و سرپرست اموال گردد. در اینصورت امانت دار نباید احساساتی شده و مقابله به مثل کند بلکه باید از روش های متین و پسندیده و با سخنانی که حقارت آمیز نیست با آنان سخن بگوید. به همین خاطر در اینجا فرمود با قول معروف یا با سخنی که توسط مردم زمانه، سخنی پسندیده و متداول و عقل پسند شناخته می شود سخن بگوید تا هم آنان را تربیت کند و هم خود نرنجد.

۴- بد نیست بدانیم "قولاً معروفاً" در تمام قرآن، تنها در همین سوره نساء، آیات ۵ و ۸ آمده است که مجدداً اهمیت موضوع را می رساند. بعبارت دیگر اگرچه همه جا باید سخن نیکو و عرف و عقل پسند گفت اما همینکه در قران و در یک جا و یک مورد خاص بکار می رود نشان از اهمییت ویژه آن در موضوع و موقعیت مطرح شده دارد که نشانه ویژگی خاص آن موضوع است.

۵- پس بطور خلاصه.

اموال یتیمان را در اصل اموال جامعه اسلامی، یعنی اموال خودتان بدانید پس با همان احساس آنها را نگهداری و سرمایه گذاری بکنید. اگر هم در پیاده کردن چنین راه سختی سخنان دلسرد کننده ای از یتیمان شنیدید به دل نگیرید و شما با سخن پسندیده با آنان روبرو بشوید.

زن در آموزه های قرآنی(۲۰).

بسم الله الرحمن الرحیم.

به نام خدای رحمت گر و بخشاینده.

آیه ۲۳۴ سوره بقره صفحه ۳۸ قرآن.

و الذین یتوفون منکم و یذرون ازواجا یتربصن بانفسهن اربعه اشهرِِ و عشراََ فاذا بلغن اجلهن فلا جناح علیکم فیما فعلن فی انفسهن بالمعروف و الله بما تعلمون خبیرُُ.

و کسانی از شما می میرند و همسرانی از خود باقی می گذارند باید چهار ماه و ده روز انتظار بکشند(عده نگهدارند) و هنگامی که به آخر مدتشان رسید گناهی بر شما نیست که هرچه می خواهند در باره خودشان به طور شایسته انجام دهند(مثلا با مرد دلخواه خود ازدواج کنند). خدا به آنچه عمل می کنید آگاه هست.

عنوان: تفاوت نگاه قرآن، جامعه عصر نزول، و جامعه امروز ما به ازدواج مجدد زن شهید یا شوهر مرده.


۱- آیه کاملا صراحت دارد که وقتی زنی شوهرش بهر دلیلی از دنیا رفت زن حق دارد در مورد آینده خود، بدون دخالت دیگران خودش تصمیم شایسته ای بگیرد. در این خصوص هم خودش مسئول است و برای کسی وظیفه ای متصور نیست بنابراین کسی نباید احساس مسئولیت کند و مثلا بگوید اگر من به وظیفه ام عمل نکنم گناهی مرتکب شده ام. قرآن می فرماید نه بر شما گناهی نیست. یا بگو به شما مربوط نیست که زن شوهر مرده چه تصمیمی برای آینده خودش می گیرد. گویی می فرماید لطفا کاسه داغتر از آش نباشید و مزاحمتی برای چنین زنی ایجاد نکنید.

۲- از آنجا که ممکن است خانواده های شوهر متوفی یا خانواده های زن شوهر مرده، به این توصیه قرآن چندان اهمیت ندهند، در آخر آیه یک هشدار می دهد که مسلمانان بدانند که خداوند به عملکرد آنان کاملا آگاه است(ان الله بما تعلمون خبیر). خدا می داند که شما چگونه عمل می کنید. آیا به این دستورات مو به مو عمل می کنید یا اینکه از راههای گوناگون مانع تراشی می کنید تا زن نتواند در یک فضای کاملا آزاد و انسانی تصمیم بگیرد.  

۳- حالا برویم و ببینیم این آیه در چه فضا و جوی نازل شده است. بعبارت دیگر مردم آن زمان نسبت به زنی که شوهرش مرده بود چه عملی انجام می دادند؟  تاریخ به ما می گوید اگر مثلا پدر یک خانواده فوت می کرد فرزند بزرگ خانواده، زنان پدر را به ارث می برد و بغیر از مادرش بقیه را برای خود و یا بین فرزندان دیگر و یا دوستانش تقسیم می کرد. یعنی زن یا زنان برای آینده خود هیچ اراده و تصمیمی نمی توانستند بگیرند. آنان چون کالایی دست به دست می شدند. قرآن آمد و گفت زن حق دارد بعد از مرگ شوهر، در مورد خودش تصمیم بگیرد(فیما فعلن فی انفسهن بالمعروف). دوست دارد ازدواج کند کسی حق ندارد مانع او بشود و برایش تصمیم بگیرد و اگر هم خواست بنحو دیگری عمل کند باز هم قیم و بالاسری نباید وجود داشته باشد و برای او تصمیم بگیرد. فرقی هم ندارد که این زن فرزند قد و نیم قد یتیم و بالغ داشته باشد یا نداشته باشد.

۴- اکنون برگردیم به جامعه خودمان و ببینیم که بعد از گذشت بیش از ۱۴ قرن ما مسلمانان با این دستور قرآنی در حق زنان شوهر مرده چگونه عمل می کنیم؟

در همین جامعه ما و تا همین ۴۰ و ۵۰ سال گذشته اگر زن جوانی مثلا شوهرش بر اثر یک بیماری فوت می کرد و آن زن می خواست بعد از نگهداشتن عده، ازدواج کند تمام فامیل، او را سرزنش و چه بسا با او قطع رابطه می کردند. شاید هنوز هم در بعضی از خانواده ها چنین اعتقاد و برخورد غلطی وجود داشته باشد. قطع رابطه چنان شدید می شد که حتی اگر زن فرزندانی داشت چه بسا سالها می گذشت و به آنان اجازه نمی دادند تا با مادر بزرگ، پدر بزرگ، عموها ، عمه ها و... دیدار داشته باشند و از روابط خانوادگی لذت ببرند. یا حتی بالعکس بچه ها را از مادر جدا کرده و اجازه دیدار با مادر و اقوام مادری را از آنان سلب می کردند.  

خب حالا اگر خواننده آیه ۲۳۴ سوره بقره به این نتیجه برسد که قرآن هم در دوره نزول و هم در دوره کنونی به زن و تصمیماتش بعنوان یک انسان آزاده و مستقل می نگریسته است و این نگرش حتی برتر از زمانه خودش و قرن ۲۰ و ۲۱ ما بوده است، آیا این خواننده به اشتباه رفته است؟

۵- پس بطور خلاصه

زن حق دارد بعد از فوت شوهرش و اتمام عده وفات، تصمیم بگیرد که در خصوص آینده اش چکار بکند. پس زن ارث کسی نیست تا او را چون کالایی و بدون رضایتش او را به کسی ببخشند یا به ارث ببرند. بلکه دیگران هیچ حقی و اجازه ای ندارند تا برای او تصمیم بگیرند.


زن در آموزه های قرآنی(۲۱).

بسم الله الرحمن الرحیم.

بنام خدای رحمت گر و بخشاینده.

آیه ۲۳۵ سوره بقره ص ۳۸ قرآن.

و لا جناح علیکم فیما عرضتم به من خطبه النساء او اکننتم فی انفسکم علم الله انکم ستذکرونهن و لکن لا تواعدوهن سراََ الا ان تقولوا قولاََ مفروفا و لا تعزموا عقده النکاح حتی یبلغ الکتب اجله و اعلموا ان الله یعلم ما فی انفسکم فاحذروه و اعلموا ان الله غفور حلیم. بر شما گناهی نیست تا از زنانی که (در عده) شوهران مرده اند، بطور کنایه خواستگاری کنید و یا چیزی را در دل پنهان کنید. خدا می دانست که شما انان را یاد خواهید کرد(بله اشکالی نیست). اما بطور پنهانی با آنان وعده نگذارید مگر اینکه سخنی پسندیده بگویید. (همینطور) آهنگ عقد ازدواج نکنید تا ان مدت مقرر به پایان برسد و بدانید که خدا انچه را در دلهایتان است می داند. پس از (نافرمانی) او بر حذر باشید و بدانید که خدا آمرزنده و بردبار است.


عنوان. در ایام عده وفات شوهر، می توان از زن مرد متوفی خواستگاری کرد.

۱- در شماره پیشین در آیه ۲۳۴ سوره بقره توضیح داده شد که زن شوهر مرده حق دارد که بعد از اتمام عده فوت شوهر، هرگونه که خود صلاح بداند در زندگیش تصمیم و عمل شایسته ای انجام دهد. دیگران هم نباید بر او هیچگونه فشاری وارد کنند. در مقابل، در آیه ۲۳۵ به مردان هم بطور روشن و مشروطی اجازه می دهد که اگر خواستند در دوران عده از این زن خواستگاری کنند. این نوع صدور اجازه باز هم نوعی مخالفت با رسم و رسومات غلط جامعه امروز ما را می رساند که چنین عملکردی را چه برای زن و چه برای مرد بد می داند. زن ها نادانسته هم در این تضعیف حقوق شریک اند. مثلا تا یکسال آرایش نمی کنند، موها را رنگ نمی کنند، در عروسی فرزندان و اقوام نزدیک شرکت نمی کنند. اگر کسی بفکر ازدواج با آنان باشد از طرف زن و یا اطرافیان مورد طعن و لعن قرار می گیرند و...

اما این آیه می گوید حتی در دوران عده، هیچ اشکالی ندارد(هیچ گناهی ندارد) که شما بطور کنایه از آنان خواستگاری کنید. یا این خواسته و آرزو که در دلتان پیدا شده (که ایکاش می شد با این زن شوهر مرده ازدواج کنم) هیچ نباید احساس گناه و ناراحتی کرد. احساس مهمان ناخوانده ای هست که باید آنرا مدیریت کرد.

۲- آری اشکالی ندارد که از چنین زنی آنهم در ایام پیش از سپری شدن عده ولی بطور کنایه خواستگاری کرد. اما از آن طرف می فرماید بطور پنهانی وعده نگذارید مگر اینکه سخنی پسندیده بگویید. (همینطور) آهنگ عقد ازدواج نکنید تا آن مدت مقرر به پایان برسد.

۲- حال که مشخص شد مردان می توانند در ایام عده وفات از زنان بیوه با حفظ شرایطی تقاضای ازدواج بکنند برای اینکه راه هر گونه سوءاستفاده مردان را ببندد دو انذار و یک بشارت می دهد. انذار فرمود: "

و اعلموا ان الله یعلم ما فی انفسکم"

بدانید براستی که خدا انچه را که در درون خودتان دارید می داند. بنابراین حواستان باشد که نقشه های ناروا برای رسیدن به چنین زنانی را بخود راه ندهید.

اما دوباره فرمود اگر چه و بر اساس اینکه متوجه شدید که خدا از درون شما و نقشه ای شما آگاه هست و همین آگاهی کافی بود تا در اندیشه و عمل حساب کار خود را بکنید اما من خدا می گویم "فاحذروه" از او(خدا) حذر کنید. یعنی از اینکه خدا را در افکار و اعمال تان نادیده بگیرید دوری کنید.

اما از ان طرف هم چه بسا ناخواسته دچار لغزش هایی بشوید. باشد اشکالی ندارد بدانید که خداوند آمرزنده و بردبار است. "و اعلموا ان الله غفور حلیم" . آری خداوند چشم پوشی می کند و در می گذرد. خداوند واکنشی عمل نمی کند و در مقابل عملکرد بندگان عجله نکرده و زود آنان را مجازات نمی کند بلکه رفتاری حلیمانه دارد. همین رفتار باعث می شود تا شما فرصت تجدید نطر و یا توبه را پیدا کنید.

۳- هیچ توجه کرده اید که تمام یا درصد بالایی از هشدارها(و البته بشارت ها) و امر و نهی هامربوط به مردان(و شوهران) است و نه زنان؟ و این قدمی در احقاق حقوق پایمال شده زنان است. کافی است به آیات ۲۲۱ تا ۲۴۲ سوره بقره سری بزنید تا با تعداد متنوعی از این هشدارها و امر و نهی ها آشنا شوید. در همین آیه مورد بحث امروز همانطور که گفته شد حداقل و بطور واضحی دو هشدار وجو دارد که بیان شد. آماده باشید تا با سایر این هشدارها در شماره های بعد هم روبرو شویم.



۴- پس بطور خلاصه

در دوران عده وفات هیچ اشکالی ندارد که شما از زن متوفی با کنایه تقاضای ازدواج کنید اما عمل خواندن خطبه ازدواج باید به بعد از اتمام دوره عده موکول شود.

قرآن با این اجازه بنحوی هم جلوی به ارث بردن زنان را گرفت، هم به عزاداریها و حرمت نهادن های بیمورد مخالفت کرد و هم اجازه داد تا مردان در فراخوان مجدد زن به زندگی تازه شریک شوند و زن بقیت عمرش در انزوا بسر نبرد.

آیا این توصیه ها در دنیای امروز هم کاربردی هست یا نه؟


زن در آموزه های قرآنی(۲۱).

بسم الله الرحمن الرحیم.

بنام خدای رحمت گر و بخشاینده.

آیه ۲۳۵ سوره بقره ص ۳۸ قرآن.

و لا جناح علیکم فیما عرضتم به من خطبه النساء او اکننتم فی انفسکم علم الله انکم ستذکرونهن و لکن لا تواعدوهن سراََ الا ان تقولوا قولاََ مفروفا و لا تعزموا عقده النکاح حتی یبلغ الکتب اجله و اعلموا ان الله یعلم ما فی انفسکم فاحذروه و اعلموا ان الله غفور حلیم. بر شما گناهی نیست تا از زنانی که (در عده) شوهران مرده اند، بطور کنایه خواستگاری کنید و یا چیزی را در دل پنهان کنید. خدا می دانست که شما انان را یاد خواهید کرد(بله اشکالی نیست). اما بطور پنهانی با آنان وعده نگذارید مگر اینکه سخنی پسندیده بگویید. (همینطور) آهنگ عقد ازدواج نکنید تا ان مدت مقرر به پایان برسد و بدانید که خدا انچه را در دلهایتان است می داند. پس از (نافرمانی) او بر حذر باشید و بدانید که خدا آمرزنده و بردبار است.


عنوان. در ایام عده وفات شوهر، می توان از زن مرد متوفی خواستگاری کرد.

۱- در شماره پیشین در آیه ۲۳۴ سوره بقره توضیح داده شد که زن شوهر مرده حق دارد که بعد از اتمام عده فوت شوهر، هرگونه که خود صلاح بداند در زندگیش تصمیم و عمل شایسته ای انجام دهد. دیگران هم نباید بر او هیچگونه فشاری وارد کنند. در مقابل، در آیه ۲۳۵ به مردان هم بطور روشن و مشروطی اجازه می دهد که اگر خواستند در دوران عده از این زن خواستگاری کنند. این نوع صدور اجازه باز هم نوعی مخالفت با رسم و رسومات غلط جامعه امروز ما را می رساند که چنین عملکردی را چه برای زن و چه برای مرد بد می داند. زن ها نادانسته هم در این تضعیف حقوق شریک اند. مثلا تا یکسال آرایش نمی کنند، موها را رنگ نمی کنند، در عروسی فرزندان و اقوام نزدیک شرکت نمی کنند. اگر کسی بفکر ازدواج با آنان باشد از طرف زن و یا اطرافیان مورد طعن و لعن قرار می گیرند و...

اما این آیه می گوید حتی در دوران عده، هیچ اشکالی ندارد(هیچ گناهی ندارد) که شما بطور کنایه از آنان خواستگاری کنید. یا این خواسته و آرزو که در دلتان پیدا شده (که ایکاش می شد با این زن شوهر مرده ازدواج کنم) هیچ نباید احساس گناه و ناراحتی کرد. احساس مهمان ناخوانده ای هست که باید آنرا مدیریت کرد.

۲- آری اشکالی ندارد که از چنین زنی آنهم در ایام پیش از سپری شدن عده ولی بطور کنایه خواستگاری کرد. اما از آن طرف می فرماید بطور پنهانی وعده نگذارید مگر اینکه سخنی پسندیده بگویید. (همینطور) آهنگ عقد ازدواج نکنید تا آن مدت مقرر به پایان برسد.

۲- حال که مشخص شد مردان می توانند در ایام عده وفات از زنان بیوه با حفظ شرایطی تقاضای ازدواج بکنند برای اینکه راه هر گونه سوءاستفاده مردان را ببندد دو انذار و یک بشارت می دهد. انذار فرمود: "

و اعلموا ان الله یعلم ما فی انفسکم"

بدانید براستی که خدا انچه را که در درون خودتان دارید می داند. بنابراین حواستان باشد که نقشه های ناروا برای رسیدن به چنین زنانی را بخود راه ندهید.

اما دوباره فرمود اگر چه و بر اساس اینکه متوجه شدید که خدا از درون شما و نقشه ای شما آگاه هست و همین آگاهی کافی بود تا در اندیشه و عمل حساب کار خود را بکنید اما من خدا می گویم "فاحذروه" از او(خدا) حذر کنید. یعنی از اینکه خدا را در افکار و اعمال تان نادیده بگیرید دوری کنید.

اما از ان طرف هم چه بسا ناخواسته دچار لغزش هایی بشوید. باشد اشکالی ندارد بدانید که خداوند آمرزنده و بردبار است. "و اعلموا ان الله غفور حلیم" . آری خداوند چشم پوشی می کند و در می گذرد. خداوند واکنشی عمل نمی کند و در مقابل عملکرد بندگان عجله نکرده و زود آنان را مجازات نمی کند بلکه رفتاری حلیمانه دارد. همین رفتار باعث می شود تا شما فرصت تجدید نطر و یا توبه را پیدا کنید.

۳- هیچ توجه کرده اید که تمام یا درصد بالایی از هشدارها(و البته بشارت ها) و امر و نهی هامربوط به مردان(و شوهران) است و نه زنان؟ و این قدمی در احقاق حقوق پایمال شده زنان است. کافی است به آیات ۲۲۱ تا ۲۴۲ سوره بقره سری بزنید تا با تعداد متنوعی از این هشدارها و امر و نهی ها آشنا شوید. در همین آیه مورد بحث امروز همانطور که گفته شد حداقل و بطور واضحی دو هشدار وجو دارد که بیان شد. آماده باشید تا با سایر این هشدارها در شماره های بعد هم روبرو شویم.


۴- پس بطور خلاصه

در دوران عده وفات هیچ اشکالی ندارد که شما از زن متوفی با کنایه تقاضای ازدواج کنید اما عمل خواندن خطبه ازدواج باید به بعد از اتمام دوره عده موکول شود.

قرآن با این اجازه بنحوی هم جلوی به ارث بردن زنان را گرفت، هم به عزاداریها و حرمت نهادن های بیمورد مخالفت کرد و هم اجازه داد تا مردان در فراخوان مجدد زن به زندگی تازه شریک شوند و زن بقیت عمرش در انزوا بسر نبرد.

آیا این توصیه ها در دنیای امروز هم کاربردی هست یا نه؟




زن در آموزه های قرآنی(۲۲).

بسم الله الرحمن الرحیم.

به نام خدای رحمت گر و بخشاینده.

آیه ۲۳۴ سوره بقره، صفحه ۳۸ قرآن و

آیه ۵ سوره نساء صفحه ۷۷ قرآن.


عنوان. بررسی مختصر کاربرد کلمه "معروف"در قرآن.


۱- کلمه "معروف" و "معروفا" ۳۸ مرتبه در آیات قرآنی آمده است. از این ۳۸ مرتبه، ۲۲ مورد آن بنوعی با موضوع زنان مرتبط است. بقیه موارد هم عمدتا مربوط به امر بمعروف و نهی از منکر است. وقتی یکایک آیات را مطالعه می کنید می بینید که خداوند در بر خورد با مسایل زنان، به عرف پسندیده و نیکوی زمانه حواله داده است. ابتدا باید توضیح داده شود که قرآن خود بالاتر از آنچه در جامعه مرسوم و مورد پسند بود عمل کرد که تا بحال به چند مورد آن اشاره شده و در مطالب بعدی هم گفته خواهد شد. مثلا قرآن با به ارث بردن زنان مخالفت کرد، حق ازدواج زنان بیوه را با تصمیم خود زنان و بدون دخالت دیگران را به رسمیت شناخت، تعداد زوجات را در جهت خدمت به یتیمان و زنان تغیر جهت داد.

اما برای اینکه توجه به حقوق زنان را دائمی و متناسب با زمان و مکان کند به تکرار، از کلمه ای استفاده کرد که بسیار معنادار است. آنهم کلمه "معروف" است.  با این کلمه، به روز کردن مسایل زنان را به عقلا و عادلین قوم حواله داد. یعنی در هر زمان ببینید عقلا و مومنین قوم چگونه برخورد عادلانه و خداپسندانه ای را که با شان و منزلت زن بعنوان یک انسانِ همچون مرد، همخوانی داشته باشد، انجام دهند.  

۲- می دانم چه بسا ممکن است پذیرش این موضوع برای کسانی، کمی ثقیل و مشکل باشد ولی دعوت می کنم به بعضی از آیات مربوطه، مانند، ۲۲۸، ۲۲۹، ۲۳۱، ۲۳۲، ۲۳۳، ۲۳۴، ۲۳۶، ۲۴۰، ۲۴۱، ۲۶۳از سوره بقره، و آیات ۵، ۸ ، ۱۹، ۲۵، ۱۱۴ سوره نساء و آیات ۲ و ۶ سوره طلاق مراجعه کنید. اکنون مواردی را در زیر می آوریم.

آیه ۲۲۸ سوره بقره، برای زنان(بعنوان همسر) بر مردان بطور شایسته حقوقی است.

آیه ۲۲۹ سوره بقره و ۲ سوره طلاق بعد از هر طلاقی،(که طلاق ۲ بار است) زن را یا بطور شایسته نگهدارید یا با خوشرفتاری رها کنید.

آیه ۲۳۱ سوره بقره، هنگامی که زنان را طلاق دادید و به آخر مدتشان(عده) رسیدند یا آنان را بگونه شایسته ای نگه دارید و یا بگونه ای شایسته رهایشان سازید.

آیه ۲۳۳ سوره بقره، خوراک و پوشاک مادران بطور شایسته بر عهده پدر است.

آیه ۲۳۴ سوره بقره، زنان مطلقه حق دارند بطور شایسته برای ازدواج خود تصمیم بگیرند.

آیه ۲۳۵سوره بقره، با زن مطلقه در دوران عده بطور پنهانی وعده ملاقات نگذارید مگر اینکه سخنی پسندیده و شایسته بگویید.

آیه ۲۳۶ و ۲۴۱ سوره بقره، وقتی طلاق دادید متاع یا کالای شایسته ای بدهید.

آیه ۵ و ۸ سوره نساء،  با یتیمان سخنی پسندیده بگویید.

آیه ۱۹ سوره نساء، با زنان بگونه شایسته ای معاشرت کنید.

آیه ۲۵ سوره نساء،  و مهرشان را بطور شایسته ای بدهید.

نتیجه. شما کدام موضوع  را در قرآن سراغ دارید که به این گستردگی از این کلمه (معروف) استفاده کرده باشد؟


۳- بطور خلاصه.

بیشتر مسایل مربوط به زنان به عرف نیکو و پسندیده و عاقلانه زمان و مکان واگذار شده است. البته در مواردی، مصداق معروف زمانه را نیز قرآن مشخص فرموده است.

زن در آموزه های قرآنی(۲۳).

بسم الله الرحمن الرحیم.

به نام خدای رحمتگر مهربان.

آیه ششم سوره نساء, صفحه ۷۷ قرآن.

وابتلوا الیتمی حتی اذا بلغواالنکاح فان آنستم منهم رشداً فادفعوا الیهم اموالهم...

یتیمان را بیازمایید تا به سن بلوغ ازدواج برسند پس اگر در آنان رشد احساس کردید اموالشان را به آنان واگذارید...


عنوان: شرط برگرداندن اموال به یتیمان= بلوغ جنسی و رشد.

۱- وقتی دختران یا پسران بلوغ جنسی برای ازدواج پیدا کردند آنان را مورد آزمون قرار دهید و اگر آنان را رشد یافته، تشخیص دادید اموالشان را به آنان برگردانید. طبعاً منظور آیه این است که مطمئن شوید که آنان دارای "عقل معاش" شده اند. زیرا برای نگهداری مال و دارایی، رشد و هدایت یافتگی مالی نیاز است. یعنی هرگاه نحوه سرمایه گذاری، تشخیص جنس مرغوب و نا مرغوب، نحوه محاسبه سود و زیان و خلاصه راههای حفظ و توسعه درست اموال را پیدا کردند، آنگاه مال را به آنان برگردانید. طبعاً برگشت دادن زود هنگام مال به کسی که رشد لازم را پیدا نکرده است می تواند موجب تلف شدن یک شبه ثروت و دارایی شود. از طرفی گروگان گیری اموال و ثروت یتیم بخصوص اگر یتیم دختر و زیبا اندام باشد بمنظور تحت فشار قراردادن او جهت ازدواج، می تواند ظلم دیگری باشد که بر دختر جوان وارد شود و نتواند آزادانه برای زندگیش تصمیم بگیرد. بهمین خاطر قرآن معیاری را قرار داد تا مسلمانان نتوانند از مال یتیم سوءاستفاده کنند. این معیار همکنون هم مورد پذیرش جوامع است. معیار بلوغ جنسی و رشد عقلی که مرز عبور از دوران طفولیت و ورود به دنیای جوانی و بالیدن است.

۲- قران نحوه آزمون کردن یتیمان جهت  واگذاری اموال به آنان را برای ما مشخص نکرده است. شاید به این دلیل که راههای گوناگون، متنوع و متناسب با زمان لازم است. بلکه آن را به عهده ما انسان ها گذاشته است. مثلاً در دوران و جامعه ای که ما زندگی می کنیم کافیست مقداری وجه نقد و یا یک کارت عابر بانک به فرزندانی که اکنون به سن بلوغ رسیده و نمی دانیم رشید اقتصادی هم شده اند یا نه این باشد که ناطر باشیم و ببینیم با آن پول نقد یا کارت عابربانک چه چیزی می خرند و چه داد و ستدی می کنند. یعنی چگونه مبلغ موجود در کارت را مدیریت و خرج می‌کنند. مثلاً آیا می روند چیپس و آدامس و موبایل و چیزهای غیر ضروری و گرانتر از حد معمول می خرند یا اینکه ابتدا فکر می کنند که برای ضروریات زندگی چه کم دارند، و سپس با پرسیدن از چند فروشگاه، و بالا و پایین کردن قیمت ها، و تشخیص جنس مرغوب از نامرغوب(در اصطلاح رایج امروز "فیک")، جنس یا اجناس مورد نظر را تهیه می کنند یا اینکه بعکس، به اولین فروشگاه وارد شده، جنس را وارسی نکرده و خرید را انجام می دهند؟


۳- بطور خلاصه.

زمان تحویل اموال یتیمان، هنگامی هست که یتیم به بلوغ جنسی و رشد عقل معاش رسیده باشد. نحوه چکاب آن هم به خود ما انسان ها واگذار شده است. وقتی زمانش فرارسد بدون هیچ عذر و بهانه ای باید اموال را به انان برگشت داد.

زن در آموزه های قرآنی(۲۴).

بسم الله الرحمن الرحیم.

به نام خدای رحمتگر مهربان.

ادامه آیه ششم سوره نساء, صفحه ۷۷ قرآن.

و لا تاکلوها اسرافاً و بداراً ان یکبروا و من کان غنیاً فلیستعفف و من کان فقیراً فلیاکل بالمعروف. فاذا دفعتم الیهم اموالهم فاشهدوا علیهم و کفی بالله حسیباً.

و اموال یتیمان را از روی اسراف و برای پیشدستی کردن بر آنان که مبادا بزرگ شوند(و اموالشان را بخواهند) خرج نکنید. و هر کس که بی نیاز باشد باید (از مصرف مال یتیم) خودداری کند. و هر کس که فقیر باشد در حد عرف (پسندیده از آن) مصرف کند و بخورد. پس هنگامی که اموالشان را به آنان واگذار کردید بر آنان گواه بگیرید و همین بس که خدا حسابرس است.

عنوان. نحوه مدیریت اموال یتیمان توسط مسئول اموال.

۱- بالاخره نبود موسساتی که عاقلانه و عالمانه و عادلانه از اموال یتیمان و زنان بیوه محافظت کند موجب شده است که اموال انان به نزدیکترین افراد به یتیمان و یا مردانی که این مسئولیت را متقبل می شوند واگذار شود. اما و با این وجود حداقل سفارشات لازم باید انجام شود. مثلا گفته شود که مثلا شما که این اموال را مدیریت می کنید حق برداشت از آن در حد عرف دارید. اما اگر شما ثروتمند هستید همان بهتر که یا برداشت نکنید و یا در حد عفاف استفاده کنید. اگر هم نیازمند هستید در حد عرف پسندیده از آن برداشت کنید.

۲- اما این برداشت نباید بگونه ای باشد که اسراف محسوب شده و موجب تلف شدن اموال گردد. یا بنحوی خرج کنید که وقتی یتیم به سنی می رسد که باید اموال را تحویل بگیرد دیگر چیزی از اموال باقی نمانده باشد. و اگر به اقتصاد امروز نگاه کنیم، نه تنها مال نباید تلف شود بلکه اگر مدیریت صحیحی اعمال گردد باید مال، ارزش افزوده هم داشته باشد.

۳- حالا هنگام تحویل اموال بر آنان گواه و شاهد بگیرید. شاهد و گواه گرفتن در مسایل اجتماعی امر بسیار پسندیده ای هست. بهمین جهت در اثبات زنا، طلاق زنان و تحویل دادن اموال یتیمان به آنان توصیه شده است که شاهد گرفته شود. نباید گفته شود اصل بر اعتماد ما به افراد است. از طرفی نباید گفت خدا خود شاهد و گواه است.

۴- در پایان دوباره یک هشدار نرم و مهم که در قران بسیار نادر است داده شده است. فرمود "و کفی بالله حسیباً. و خداوند برای حسابرسی کافی است. آری در همه مراحل به یاد خدا و حسابرسی او باشید. نکند اموال را تلف کنید. مبادا اموال را به گروگان بگیرید تا دختر یتیم با شما یا وابستگان شما ازدواج کند. نشاید بیش از حد عرف از اموال برداشت کنید. دست آخر هم حتما در هنگام تحویل اموال شاهد بگیرید تا آنان ادعای ظالمانه ای بر علیه شما نداشته باشند.

۵- بد نیست بدانید که جمله کوتاه " و کفی بالله حسیباً در کل قران در دو سوره نساء(همین آیه ۶) و سوره احزاب(آیه ۳۹) امده است. هر دو حداقل بطور غیر مستقیم به مسایل زنان مربوط است. در سوره نساء مربوط به اموال یتیمانی هست که بهر حال مادر یتیمان مسلما با این اموال سروکار دارد. در سوره احزاب که مخاطبش پیامبر اسلام است باز هم مربوط به ازدواج پیامبر با زن پسر خوانده اش هست که با توجه به عرف نپذیرفته جامعه، کار بسیار مشکلی بوده است و پیامبر به واکنش مردم حساس بوده است. بنابراین خداوند به او می گوید که به حرف و واکنش مردم اهمیت ندهد و بلکه خدا برای حسابرسی عملکرد او کافی است.

این دو آیه تنها دو موردی هستند که در آنها "کفی بالله حسیباً" آمده است.

از این همسایگی و کاربرد، شما چه نتیجه ای می گیرید؟ هشداری نرم به پیامبر  جهت رساندن پیام الهی بطور عام(و یا بطور خاص که باز هم غیر مستقیم به زنان بر می گردد) از یکطرف،  و از طرف دیگر، حفظ و نگهداری و برگرداندن اموال یتیمان به آنان؟

۶- پس بطور خلاصه

مسئول اموال یتیمان باید تا زمانی که اموال را سرپرستی می کند در حفظ و ارتقاء انها بکوشد. نباید در مصرف انها اسراف کند و زمانی که قرار شد انها را تحویل دهد باید شاهد بگیرد.

حس می کنید که سوره نساء در یک فضای جنگی و به ترتیب برای حفظ و تربیت و سرپرستی اموال و اولاد و همسر شهید نازل شده است؟

زن در آموزه های قرآنی(۲۵).

بسم الله الرحمن الرحیم.

به نام خداوند بخشنده مهربان.

آیه ششم سوره نساء، صفحه ۷۷

عنوان: غایب ها در آیه ششم سوره نساء.

۱- اولین چیزی که در این آیه غایب هست و در یادداشت قبل به آن اشاره شد، نحوه آزمون کردن یتیمان بود که با مثالی توضیح داده شد. یعنی خداوند آن را به وکلای اموال یتیمان واگذار کرده است تا بهر طریقی که می توانند آنرا انجام دهند.

۲- خداوند در این آیه برای برگرداندن و مدیریت اموال به یتیمان، آزمون کردن عقل معاش را به سرپرستان مال واگذار کرد. اما در خصوص مدیریت انتخاب همسر توسط یتیمان که حالا برای نکاح بالغ شده اند ‌کسی را وکیل آنان قرار نداده است. به عبارت دیگر وکیل مال یتیمان، وکیل نکاح یتیمان نیست تا او بتواند در این خصوص تصمیمی بگیرد. بنابراین برای عقد و ازدواج این دختران و یا پسران، ولی و سرپرستی معرفی نشده است به عبارت دیگر می توان گفت همانطور که یتیمان دیروز و رشد یافتگان امروز این حق را پیدا می کند که سرپرست اموال خود باشند طبعاً این توانایی را برای تعیین همسر خود هم پیدا می‌کنند.  

۳- مورد دیگری که در این آیه و سایر آیات قرآن غایب هست تعیین سن بلوغ دختران و پسران است. از همین غیبت می توان فهمید که اول اینکه قرآن تشخیص امور واضح و روشن را به خود انسان واگذار کرده است. تنها فرمود وقتی به بلوغ جنسی رسیدند... و تشخیص علائم جنسی بلوغ یک موضوع کاملاً عینی و همه فهمی هست. دوم اینکه قرآن با اینکار جلوی عقل و حس مشاهده ای و تجربی انسان را سد نکرده و انسان را برای هر چیزی به قرآن وابسته نمی کند. و سوم اینکه امروزه بر ما ثابت شده که سن بلوغ در جوامع مختلف یکسان نبوده و بلکه عوامل جغرافیایی، فرهنگی، آموزش ها، رسانه های جمعی و حتی ژنتیک بر شروع بلوغ جنسی موثرند. بنابراین همین عدم تعیین سن بلوغ، یکی از فاکتورهایی هست که قرآن را کتابی برای همه عصرها و نسل ها می کند. بعبارت دیگر، درست است که زبان قرآن عربی است اما آموزش هایش تا آنجاییکه امکان داشته است وابسته به فرهنگ عربی نیست.

۴- بطور خلاصه

غایب های قرآن هم برای ما آموزنده هست. در آیه ۶ سوره نساء، نحوه آزمون رشد عقل معاش یتیمان، مشخص نکردن سنی برای بلوغ و قرار ندادن سرپرستی برای ازدواج دختران و پسران در این آیه غایب هستند.

زن در آموزه های قرآنی(۲۶).

بسم الله الرحمن الرحیم.

به نام خداوند بخشنده و مهربان.


عنوان: جمعبندی و خلاصه مطالب مربوط به آیات ۲ تا ۶ سوره نساء، صفحه ۷۷ قرآن.


بطور خلاصه.

اسلامی که در جزیره العرب مطرح شد دشمنان رنگارنگ به جنگ با آن آمدند. در نتیجه مردان مسلمان در جنگ ها کشته می شوند. زن و فرزندان صغیر و اموالشان بی سرپرست می ماندند. قران از تعدد زوجات موجود در عرب جاهلی استفاده کرد و آنرا برای سرپرستی خانواده شهداء به رسمیت شناخت. در زیر خلاصه آنچه در آیات ۲ تا ۶ سوره نساء و دو آیه از سوره بقره آورده شد مورد توجه قرار داده می شود.


۱- تبدیل نکردن مال مرغوب یتیمان به مال نامرغوب.

۲- مصرف نکردن اموال یتیمان

۳- رد کردن اموال یتیمان به آنان.

۴- نداشتن نظر سوء به اموال یتیمان. زیرا این گناه و ستم بزرگی بر آنان است که قرآن از کلمه "حوب" برای بیان آن استفاده کرده است. این کلمه همین یک بار در قرآن آمده است. تازه همین کلمه را با کلمه "کبیراً" همراه کرد تا شدت هشدار را گوشزد کند.

۵- ادغام یا جذب زنان بیوه شهدا به منظور حفظ اموال و سرپرستی یتیمان با خانواده مومنین، از طریق ازدواج با آنان.

۶- تعداد ادغام یا ازدواج با زنان بیوه شهداء، با شرط داشتن یتیم، به منظور سرپرستی در خانواده خود، به شرط رعایت قسط در اموال یتیمان و رعایت عدل در امور زناشویی، تا ۴ مورد و یا بدون محدودیت (بنا به نظر یک مرجع فقهی) راه حل مشکل زنان و یتیمان بود.

۷- خداوند تعدد زوجات را به خاطر ارضای جنسی مردان بیان نکرده است. این درست بر خلاف آن چیزی هست که در جامعه اسلامی برای تعدد زوجات مطرح می شود.

۸- زنان اسیر شده در جنگ همانند زنان بیوه شهدا در خانواده ها ادغام می شوند تا ستمی بر آنان نرود.

۹- زنان اسیر، تا زمانی که تبدیل به آزاده نشده اند شهروند درجه دو هستند.

۱۰- "صدقات نحله" بهترین اصطلاحی است که در خصوص پیوند زناشویی برای یک زن و مرد در قرآن به کار گرفته شده است.

۱۱- قران برای مهریه سقف و یا کفی قرار نداده است. ولی با مبلغ زیاد هم مخالفتی ندارد.

۱۲- مهریه متعلق به زن است و نه کس دیگری از قبیل پدر زن یا پدر دختر.

۱۳- مرد حق ندارد زن را تحت فشار قرار دهد که کل یا جزئی از مهریه اش را نادیده بگیرد و بر او ببخشد. ولی زن می تواند با رضایت تمام و استقلال و آزادی عمل، تصمیم بگیرد که جزئی از مهریه را به مرد ببخشد.

۱۴- مردان هم می توانند مقدار بخشیده شده مهریه را با طیب خاطر،گوارای وجود کنند. این بخشش زن، همچون شراب بهشتی ارزشمند است.

۱۵- زنی که بهر دلیلی شوهرش مرده است خودش باید در خصوص آینده اش تصمیم بگیرد. یعنی کاملا آزاد است. یعنی اولا نباید زن مثل کالا به دیگران به ارث برسد و ثانیا شما هم لازم نیست احساس تکلیف و در کار او فضولی کنید.

۱۶- در زمانی که زن در انتظار تمام شدن عده وفات شوهر هست هر مردی می تواند با احتیاط و بطور غیر مستقیم تقاضای ازدواج کند. ولی بشرط قبول از طرف زن، خواندن خطبه عقد ازدواج باید تا پایان دوره انتظار یا عده، به تاخیر افتد.

۱۷- مال برای قوام زندگی لازم است پس آن را نباید در اختیار کسانی که عقل معاش ندارند قرار داد. معمولاً بچه های نابالغ عقل معاش ندارند

۱۸- اگر سرپرست اموال در خصوص نگهداری اموال(و یا هر مورد دیگری) از طرف یتیمان، کلماتی و یا رفتاری از نوع نامهربانی و یا بی نزاکتی دیدند و یا شنیدند با قول پسندیده با آنان سخن بگویند. نه اینکه آنان هم تندی کنند.

۱۹- بیش از ۶۰% کاربرد کلمه معروف در قرآن در خصوص مسائل زنان است که نشان دهنده اهمیت خاص موضوع زنان نزد خداوند است.

۲۰- در این آیات همچون سایر آیات مربوط به زنان اشاره های انذاری و بشارتی وجود دارد. حوباً کبیرا ، کفی بالله حسیبا، هنیئاً مریئا ً سه مورد از آنهاست.

۲۱- شرط برگرداندن اموال، داشتن "عقل معاش" است

۲۲- سن بلوغ در قرآن تعیین نشده است

۲۳- سرپرست اموال می تواند در حد کفاف در صورتی که متمول و بی نیاز باشد از اموال یتیمان برداشت کند. ولی اگر سرپرست، انسان نادار و فقیری باشد در حد عرف زمانه می‌توانند از اموال، حق الزحمه برداشت نماید.

۲۴- در هنگام برگرداندن اموال، شاهد گرفته شود.

۲۵- خداوند هشدار می دهد حواستان باشد که خدا برای شاهد بودن(برعملکردها) کفایت می کند. خدا حسابی، حسابرسی می کند. مو را از ماست می کشد. این کلام نوعی هشدار نرم است به سرپرستان اموال یتیمان .

زن در آموزه های قرآنی(۲۷).

بسم الله الرحمن الرحیم.

به نام خداوند بخشنده و مهربان.

آیه ۷ سوره نساء، صفحه ۷۸ قرآن.

للرجال نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون

و للنساء نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون.....

برای مردان از آنچه پدران و مادران و خویشاوندان برجای می گذارند سهم و بهره ای هست.

و

برای زنان از آنچه پدران و مادران و خویشاوندان برجای می گذارند سهم و بهره ای هست.


عنوان: قاعده تغلیب.

تقدم ادبیاتی مردان بر زنان.

مقدمه. پیش از آنکه وارد اصل مطلب بشویم باید یادآوری کنم که از آیه ۷ تا ۱۴ سوره نساء، موضوع تازه ای به نام ارث را مطرح می کند که از شماره ۲۷ تا شماره ۴۰ "زن در آموزه های قرآنی"، از آن گفتگو خواهد شد.

تاریخ می گوید اگر چه به ارث بردن زنان بیوه از قبل از اسلام وجود داشته اما موضوع ارث دادن به زنان و ممنوع کردن به ارث بردن زنان همچون کالا توسط مردان، از ابتکارات اسلام و قرآن است. بعبارت دیگر حق ارث زنان از امور انشایی اسلام است و نه امضایی.


۱- همانطور که گفته شد از آیه ۷ تا ۱۴ سوره نساء، بطور عمده موضوع ارث را مطرح می کند. ولی در ضمن آن، به مسایل دیگری هم پرداخته می شود که بموقع به آن اشاره خواهد شد. نویسنده نشان خواهد داد که اصولا موضوع ارث در سوره نساء با محوریت ارً زنان مطرح شده است. بنابر این مبحث ارث به موضوع زنان مربوط است.

۲- قبل از آنکه به موضوع ارث بپردازیم به یک نکته دستور زبان عربی باید اشاره کنیم. از آنجا که بی توجهی به آن، بعضاً موجب برداشت های نابجایی می شود بنابراین لازم است تا آنرا متذکر شویم. همانطور که در خود آیه ۷ که به زبان عربی هست و هم در ترجمه آن به فارسی، در بیان ارث، مشاهده می کنیم مردان بر زنان تقدم پیدا کرده اند. این تقدم و تاخّر در بیان، یک قاعده زبانی هست. بعبارت دیگر، در زبان عربی هر جا که قرار است از دو جنس مونث و مذکر بطور جداگانه سخن بمیان آید ابتدا از مردان و سپس از زنان یاد می شود. این قاعده در تمام قرآن (با یک استثنا) حاکم است. به این قاعده زبانی، "قاعده تغلیب"(غلبه یافتن) می گویند. اگرچه ابتدا به ساکن، حتما این نوع سخن گفتن و ترجیح دادن علتی داشته است، اما باید دانست که این وضع، بمرور زمان صرفا یک تقدم و تاخّر زبانی و ادبیاتی هست. یعنی، نه تفدم بیانی مردان بر زنان نشانه مردسالاری و برتری مرد است و نه تقدم ادبیاتی زنان بر مردان در زبان های دیگر، نشانه زن سالاری زنان، و زن ذلیلی مردان می باشد.

قاعده تغلیب بنحو دیگری در بعضی از کلمات هم حاکم است. بعنوان مثال کلمه "والد" به معنی پدر است. اما وقتی مثنی(دو والدان یا والدین= پدر و مادر) علیرغم قالب ظاهری آن که مذکر است ولی به معنی پدران نیست بلکه به معنای پدر و مادر است. یا مثلا کلمه مفرد"یتیم"و جمع آن"یتمی (تلفظ=یتاما) هم به معنی دختر یتیم است و هم پسر یتیم. بعبارت دیگر در زبان عربی کلمه یتیمه(برای نامیدن دختر یتیم یا پدر مرده) و یتیمات(برای جمع یتیمه) وجود ندارد.

همینطور زمانی که قرار است هر دو جنس بصورت مشترک مورد خطاب قرار گیرند از کلماتی استفاده می شود که مذکر هستند. مثلاً وقتی به عبارت "یا ایهاالذین آمنوا" توجه می کنیم " ایها» ، «الذین" و "امنوا" هر سه کلمات مذکری هستند اما همه می دانند که منظور مردانی نیستند که مورد خطاب قرار می گیرند بلکه همه کسانی که هم مرد و هم زن بوده و ایمان آورده اند مورد خطاب هستند. مگر اینکه در خود جمله یا آیه قرینه ای موجود باشد تا مشخص شود که مخاطب تنها مردان هستند.

۳- از آنجا که قرآن به زبان عربی مبین یا روشن، نازل شده است طبعاً باید از قواعد زبان عربی استفاده کند. دستور زبان و نحوه سخن گفتن قوم و ملتی، با فرمان یک انقلاب و یا آیین تازه و یا اشخاص با نفوذ و یا بخشنامه عوض نمی شود. بلکه تغییر و یا عدم تغییر آن بسته به کاربرد و یا عدم کاربرد آن توسط مردمی است که با آن تکلّم می کنند. معروف است که در زمان پهلوی اول، بجای کلمه افقی و عمودی، به ترتیب کلمه "سیخی" و "میخکی" را پیشنهاد کردند اما هیچگاه این دو کلمه جدید دربین مردم رایج نشد.

۴- بطور خلاصه

از قواعد ادبیاتی زبان عربی نمی توان بنفع مردان و یا زیان زنان استفاده کرد. هر گونه نتیجه گیری غیر زبانی از قاعده تغلیب دستور زبان عربی، مردود است. ولی از آنجا که مخاطبین اولیه شریعت محمدی جامعه عرب جاهلی مکه و مدینه بوده اند طبعاً باید به زبان و ادبيات موجود با آنان سخن گفت تا آنرا فهم کنند.

زن در آموزه های قرآنی(۲۸).

بسم الله الرحمن الرحیم.

به نام خداوند بخشنده و مهربان.

آیه ۷ سوره نساء، صفحه ۷۸ قرآن.

للرجال نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون

و للنساء نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون.....

برای مردان از آنچه پدران و مادران و خویشاوندان برجای می گذارند سهم و بهره ای هست.

و

برای زنان از آنچه پدران و مادران و خویشاوندان برجای می گذارند سهم و بهره ای هست.

عنوان. اولین نشانه تاکید واضح خداوند بر سهم الارث زنان.

۱- در شماره قبل که قاعده تغلیب توضیح داده شد ادعایی مطرح گردید که خداوند موضوع ارث را بطور مشخص با محوریت زنان مطرح کرده است. اولین دلیل که می توان ارائه داد بیان کاملا جداگانه سهم داشتن مردان و زنان است. به این طریق جای هیچ شک و شبهه و برداشت متفاوتی باقی نمی ماند. یعنی با این نوع سخن گفتن، ارث زنان یکی از محکم ترین و واضح ترین احکام قرآنی است. یعنی بطوری بیان ارث زنان از مردان جدا شده که جای هیچ ابهامی باقی نمی ماند. البته این نوع بیان، به تنهایی برای ادعای ما گویا و کافی نیست ولی وقتی با موارد دیگر (که در شماره های آینده خواهد آمد) در نظر گرفته شود آنگاه مدعای ما بهتر پذیرفته و روشن می شود.

۲- بهر حال در آیه ۷ و در جمله اول سهم الارث مردان را گفت و بعد از آن، در جمله دوم، دقیقا و با همان کلمات، سهم الارث زنان را مطرح کرد. در حالیکه می شد مثلا از کلماتی که مشترک برای هر دو جنس مرد و زن هست استفاده کند. در آنصورت ممکن بود بعضی برداشت ضد زن از آن بکنند و ارث را شامل زنان ندانند. مثلآ خداوند برای بیان سهم الارث مردان و زنان می شد آنرا با جمله خطابی "یا ایهاالذین امنوا " مطرح کند. در آنصورت و چنانچه قرینه خاصی هم در آیه نبود، آنگاه اگر چه هم شامل مردان و هم زنان می شد اما در آنصورت شاید تفکر مردسالارانه بکار می افتاد و دوباره به ضایع کردن حق و حقوق زنان منجر می شد و آنرا صرفاً منتسب به جنس مذکر می کرد. بنابراین بنظر می رسد برای اینکه هیچ شک و شبهه و ابهامی وجود نداشته باشد، در نهایت وضوح و بطور جداگانه سخن از حق الارث زنان گفت.  

ذکر این نکته هم مفید است که بدانیم  خطاب "یا ایهاالذین امنوا " بارها در قران استفاده شده است. بعنوان نمونه مثلا به آیات ۲۰۸،  ۲۵۴،  ۲۶۷،  ۲۸۷ و ۲۸۲ سوره بقره می توان مراجعه کرد.  

۳- شاید انتظار داشته باشید که این تفکیک و وضوح در بیان آیات بعدی ارث هم وجود داشته باشد. در پاسخ باید گفت که همینطور است. حتی پا را فراتر گذاشته و می گویم که در قران هر جا که سخن از حق و حقوق زنان و اهمیت دادن به آنان  است، این وضع کاملا مشهود است. اگر این ادعا را در گوشه ای از ذهن نگه دارید و اگر به آیات با این زاویه و توجه، نگاه کنید بخوبی این ادعای نویسنده این سطور بر شما معلوم می گردد.

۴- پس بطور خلاصه

یکی از دفاع های خداوند از حق و حقوق زنان این است که حضرت باریتعالی مسایل زنان را با وضوح تمام مطرح می کند بطوریکه کمترین شک و شبهه ای در خصوص درک آیات وجودندارد. یکی از این موارد این است که هر جا لازم باشد بطور تفکیک شده از مردان و در مقایسه با زنان مطلب را بیان می کند. آیه ۷ سوره نساء  نمونه بارز آن است. در شماره آینده "زن در آموزه های قرانی" نمونه های دیگری گفته خواهد شد.

زن در آموزه های قرآنی(۲۹).

بسم الله الرحمن الرحیم.

به نام خداوند بخشنده مهربان.

آیه هفتم سوره نساء، صفحه ۷۸ قرآن.

للرجال نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون و للنساء نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون،

مما قل منه او کثر

نصیباً مفروضاً

برای مردان از آنچه پدران و مادران و خویشاوندان برجای می گذارند سهم و بهره ای هست.

برای زنان از آنچه پدران و مادران و خویشاوندان برجای می گذارند سهم و بهره ای هست. کم باشد یا زیاد.این سهمی است تعین شده و پرداخت آن مقرر است.


عنوان: دایره اول وارثین = والدین و فرزندان.


۱- آیه ۷، مشخص می کند که چه کسانی از متوفی ارث می برند. آنان، پدر، مادر، و کسانی که بسیار به متوفی نزدیک هستند یعنی اقربا یا فرزندان می باشند،

مطابق این آیه بدون هیچ شک و شبهه ای  زنان هم از مال و دارایی والدین و اقوام درجه اول خود، همچون مردان ارث می برند. این مطلب با وضوح تمام و بدون هیچ ابهامی بیان شده است که در شماره قبل گفته شد.

در دایره وارثین جنس زن بعنوان مادر یا دختر خانواده، و جنس مرد بعنوان پدر و یا پسر خانواده ارث می برند.  

۲- در جامعه عرب جاهلی کسی ارث می برد که شمشیرزن باشد. یعنی این قاعده ارث بود. طبعاً جنگجویان شمشیر بدست، مردان رشیدی بودند که می توانستند با اسلحه از قوم و قبیله دفاع کنند. بنابراین زنان، پسران کودک نابالغ و دختران بالغ و نابالغ از ارث بردن بی بهره بودند. چرا که اهل شمشیر بدست نبودند. قرآن با این قاعده مخالفت کرده و زنان و کودکان را هم محق در گرفتن ارث دانست. بعبارت دیگر قرآن قاعده ارث بری را عوض کرد و آنرا بر اساس خویشاوندی(اقربا و قربا) قرار داد.

۳- معروف است که تغیر قاعده از شمشیر زنی به والدین و اقربین، بر آنان بسیارگران آمد بطوریکه بنقل تاریخی، بعضی از مسلمانان زبان به اعتراض گشودند. آنان گفتند ما خود نه تنها به زن ارث نمی دادیم بلکه زن را به ارث می بردیم. اما خداوند در آخر آیه با آوردن کلمه "مفروضاً" موضوع را با قاطعیت بیان کرد. یعنی این تغییر و قائل شدن ارث برای زنان و فرزندان یتیم دختر و پسر، قطعی، مسلّم، بدون بروبرگرد و لازم الاجرا هست. در معنای فقهی، وقتی گفته می شود چیزی فریضه است یعنی واجب است.

۴- همانطور که گفته شد در این آیه جمله "مما قلّ منه او کثر"که یعنی (آنچه از مال و دارایی متوفی باقیمانده هست) چه کم باشد و چه زیاد، باید تقسیم آن برای همه خویشاوندان عملی شود. بنظر می رسد بیان این قید حکمتی داشته است. شاید اگر مال الارث یا بقول قرآن،" ماترک" کم باشد آنان که با دادن ارث به کودکان و زنان مخالف بودند، کمیِ مال را بهانه کرده و بگویند مورچه چیه که کله پاچه اش چی باشه، بنابراین به این نتیجه برسند که شمشیر داران و مدافعین قوم و قبیله، ترجیح دارند و در نتیجه، این مقدار اندک دارایی را باید بین مردان تقسیم کرد. بهمین خاطر خداوند با این بیان، راه سوء استفاده و توجیهات را بستند.

۵- سهم هر یک از وارثین در این آیه معین نشده است. گویا اگر بعضی از مسلمانان ایراد نمی گرفتند و یا سئوال نمی کردند لزومی نبود تا در آیه ۱۱ و ۱۲ مفصل سهم هر یک را خداوند معین فرماید. شاید هم این مطالب آیه ۷ مقدمه ای باشد تا آنان را بتدریج آماده پذیرش مطلب کند. فقها هم نظرشان این است که اگر کسی در زمان حیات بهر گونه ای که بخواهد می تواند اموالش را تقسیم کند. اما اگر در زمان حیاتش وصیتی نکند آنگاه بر اساس آیه ۱۱ و ۱۲ عمل می شود.

۶- کلمه "فریضه" و "مفروضاً" هم از همان کلماتی هست که گویی یکی از جایگاههای مهم کاربردیش، مربوط به احکام زنان و کودکان یتیمی است که اکنون زن بیوه باید آنان را سرپرستی کند. کلمه فریضه، مفروضاً، فرض و سایر مشتقات آن که ۱۸ بار در قرآن آمده است بجز یکی دو مورد همه بطور مستقیم و یا غیر مستقیم در مسایل زنان بکار رفته است.

۷- بطور خلاصه. یکی از قدم های بسیار مهم که قرآن در احقاق حقوق پایمال شده زنان و یتیمان برداشت مقرر داشتن سهم الارث برای آنان بود. حتی گفت اگر  مال الارث بجا مانده از متوفی کم بود به هیچ وجه نباید بهانه ای برای محروم کردن کسی از سهم الارث اش بشود. در ضمن از آن با محکم ترین کلمه (فریضه،مفروضا) نام برد تا همه بدون هیچ تردیدی بدانند که خدا چه دستور واجب و لازم الاجرایی داده است.

با قید واجب بودن دادن ارث و با قید اینکه مال الارث چه کم باشد و چه زیاد، بر دادن آن به کودکان و زنان تاکید کرد. این تاکیدات نشانه این است که ارث زنان در محور آموزش های الهی پیامبر بوده است

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز