زن در آموزه های قرانی(۱۴)
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
آیه سوم سوره نساء صفحه ۷۷ قرآن
" ... او ما ملکت ایمنکم...
یا به زنانی که مالک آنان آید بسنده کنید.
عنوان: رفتار با زنان اسیر شده در جنگ.
۱- در دو شماره پیشین ۲ راه حل برای سرپرستی اموال یتیمان که پدرشان، و زنانی که همسران خود را در میدان جنگ از دست داده بودند مطرح شد. روش اول سرپرستی درست و بهینه از اموال یتیمان بدون ورود آنان و مادرانشان در زندگی خانوادگی بود. روش دوم زنان و یتیمان و اموالشان در خانواده مسلمان وارد شوند تا از همه جنبه ها مورد حمایت قرار گیرند. این روش مشروط به این بود که به خانواده لطمه روحی و روانی وارد نشود در غیر اینصورت توصیه به حفظ تک همسری شد.
۲- اما مشکلات جنگ تنها شامل حال زنان و فرزندان یتیم شده مسلمانان نبود بلکه این مشکل به زنانی که در جنگ به دست جهادگران اسیر شده و به پشت جبهه منتقل می شدند نیز سرریز می شد. بنابراین باید برای آنان هم فکری می شد. در اینجا نیر چند راه حل احتمالی می تواند مورد بررسی قرار گیرند که در زیر می آیند.
الف: راه حل های خشونت آمیز.
این راه حل ها از این قرارند.
کشتن دسته جمعی همه زنان اسیر، شکنجه دادن هر روزه آنان تا حد مرگ، زندانی کردن آنان تا بمیرند، رها کردن آنان در کوچه و بازار تا از فقر و گرسنگی بمیرند، تجاوز جنسی کردن به آنان در حد مرگ.
واضح است که هیچ یک از این روش های خشونت آمیز نمی توانست انسانی و اسلامی باشد. بنابراین باید به روشهای مسالمت آمیز روی آورد.
ب. روشهای مسالمت آمیز.
در آن روزگار سه روش شناخته شده مناسب، انسان دوستانه و قابل قبول وجود داشت.
اول اینکه بدون هیچ چشم داشتی آنان را به شوهران و یا به کسانی که از لشکر دشمن به سراغشان می آمدند برگردانده شوند. بنابراین تعدادی از زنان به این نحو و با روحیه گذشت به نزدیکان آنان برگشت داده می شدند. این روش، اخلاقی ترین، و با گذشت ترین راه حل محسوب شده و می شود.
دوم آزاد کردن آنان در ازای گرفتن مثلاً کالایی و یا مبلغی از اطرافیان و یا شوهران زنان اسیر شده در دست مسلمانان جهادگر بود. توضیح اینکه بهر حال زنان اسیر با شرکت در جنگ، به مسلمانان صدماتی وارد کرده بودند بنابراین بعضی از مسلمانان ترجیح می دادند که خون بها بگیرند و به این نحو زنان را آزاد کنند. این روش، اگر چه از درجه والای اخلاقی راه حل پیشین برخواردار نبود اما راه حل حقوقی عادلانه ای بود که راهگشا هست. حق جبران خسارت یک عمل اخلاقی و حقوقی پسندیده و قابل قبولی در دنیای امروز هم هست.
روش سوم اینکه کسی از لشکر دشمن به سراغ زنان نمی آمد و در نتیجه دولت شهر مدینه باید برای آنان فکری بکند. در این حالتراه مناسب و پسندیده آن زمان این بود که بر اساس قرارداد، آنان وارد خانه مسلمانان می شدند. با این روش، این اصطلاح وارد ادبیات عرب شد و "ملک یمین" گفته شد. در فارسی چون اصطلاح مشابه اش وجود نداشت به آن"کنیز" می گفتند. طبعاً در دورانی که دولت مدرن همچون زمان ما وجود نداشت و موسسات خیریه هم شکل نگرفته بود، همانطور که گفته شد زندانی کردن و یا رها کردن آنان هم در کوچه و بازار کار صحیحی نبود،
خیلی طبیعی و انسانی بود که مسئله به یکی از همین سه روشی که گفته شد حلّ و فصل گردد. دقیقا بهمان روشی که خانواده های شهدای مسلمانان در خانواده ها ادغام می شدند، زنان اسیر نیز در خانواده ها جذب می شدند.
اما از آنجا که بهر حال هم مسلمان نبودند و هم در شرایط جنگی و دشمنی بودند طبیعی بود که حقوق مساوی با خانواده های شهداء نداشتند و بعبارتی شهروند درجه دوم محسوب می شدند.
۳- شهروند دوم بودن همچنان در قرن ۲۱ هم پذیرفتنی هست. همکنون اگر کسی حق اقامت در یک کشور را پیداکند از همه حقوقی که شهروند اصلی آن کشور برخواردار است بهره مند نمی شود. هیچ کس چنین تبعیضی را نه منکر و نه آنرا ظالمانه قلمداد کرده است بلکه آنرا از حقوق کشورها که با مرزهای هوایی، زمینی و احیانا آبی از هم جدا شده اند را به رسمیت می شناسند. این در حالی هست که اگر همه انسان ها(آن چنانکه در آیه اول سوره نساء خواندیم) از یک جنس و از رحم یک مادر هستند، تمام کره خاکی سرزمین همه انسان ها هست. انسان حق دارد در هر جای این زمین رحل اقامت بیندازد و زندگی کند. شاید روزی بیاید که بر ما انسان های قرن ۲۱ ایراد بگیرند که چرا این انسان ها نادان بوده و چنین تبعیضی را که هیچ مبنایی غیر از خط کشی مرزی ندارد را قبول کرده اند.
ادامه در صفحه بعد.
همینجا به یک آیه قرآنی هم اشاره کنیم که توصیه می کند زمین خدا وسیع است و شما اگر در جایی شما مورد ستم قرارگرفتید از آنجا کوچ کنید و در محل مناسب زندگی کنید.
۴- بطور خلاصه.
اسرای جنگی زن همچون زنان و یتیمان شهداء جذب خانواده های مسلمان می شدند. البته آنان چون زنان شهداء نبودند و از حقوق کمتری برخوردار بودند. اگر عمل فحشایی هم مرتکب می شدند مجازات آنان نصف بود. کم کم تحت آموزش های دینی قرار گرفته و آزاد می شدند و چون سایر مسلمانان بعنوان شهروند درچه یک محسوب می شدند.