2777
2789
عنوان

زن درآموزه های قرآنی

879 بازدید | 117 پست

زن در آموزه های قرانی(۱) .


ِبسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

ِبه نام خداوند رحمتگر مهربان.


يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴿آیه ۱ سوره نساء﴾

اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد پروا داريد و از خدايى كه به [نام] او از همديگر درخواست مى ‏كنيد پروا نماييد و زنهار از خويشاوندان مبريد كه خدا همواره بر شما نگهبان است (۱).


عنوان: مشابهت موضوع زنان با اعتقاد به قیامت. یا أَيُّهَا النَّاسُ "اى مردم "


۱- قران 114 سوره دارد که هر کدام با ویژگی خاصی شروع شده اند که آن ویژگی احتمالا متناسب با موضوعات آن سوره است. در این میان ۸ سوره از سوره های قران با ذکر مخاطب خاصی شروع شده اند.

سوره های نساء و حج باخطاب به ناس(که همان عموم مردم است) شروع می شوند. با این تفاوت که در سوره نساء مطالب مهمی را در مورد زنان مطرح می کند ولی در سوره حج با یادآوری حادثه عظیمی که قرار است رخ دهد، و آنهم حادثه رستاخیز است، آغاز می شود. اگر مجاز باشیم تا مشابهتی بین موضوع زنان و زنده شدن مردگان قائل شویم در آنصورت می توان گفت که هم دیدگاه و اعتقاد نادرست نسبت به طایفه زنان و هم در خصوص قیامت دو مسئله و مشکل اساسی در عصر پیامبر بوده اند که هنوز هم ادامه دارد. مبارزه پیامبر برای روشنگری مردم در این دو مورد، یک مبارزه طاقت فرسا و نفس گیر بوده و حتی هنوز هم هست. همانطور که می دانید شاید حدود ثلث آیات قرآن ، یعنی حدود ۲۰۰۰ آیه از ۶۰۰۰ و اندی آیه در خصوص قیامت است زیرا اصولاً اعتقاد به معاد یکی از اصول اساسی در اسلام است. مشرکین و کفار، پیامبر را به خاطر بیان موضوع قیامت مورد تمسخر قرار می دادند. از طرفی تاریخ برای ما وضعیت زنان را در عصر بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ثبت کرده است که در یادداشت های آینده و با توجه به مطلب، به آنها اشاره خواهد شد. کافی است بدانیم تا اکنون که بیش از ۱۴۰۰ سال از بعثت رسول الله گذشته است هنوز چه در کشورهای مسلمان و چه در کشورهای غربی به زن بعنوان موجود دست دوم نگریسته می شود.

۲- غیر از سوره های نساء و حج، سوره مائده با خطاب به مومنین(یا ایها الذین امنوا) آغاز می گردد. ولی سوره های احزاب، طلاق و تحریم با خطاب به پیامبر(یا ایها النبی) و نهایتا دو سوره مزمل و مدثر، مجددا با خطاب به رسول اکرم، به ترتیب با لفظ "یا ایها المزمل" و "یا ایها المدثر" شروع شده اند.

از این ۸ سوره نام برده شده که یا با خطاب به مردم و یا مومنین و یا پیامبر آغاز شده اند، دقیقا نصف یا ۵۰ درصد آن مربوط به سوره هایی است که موضوع زنان در آنها مطرح شده است. یعنی سوره های نساء احزاب، طلاق و تحریم. این درصد بالا نشانه پر اهمیت بودن موضوع زنان در جامعه آنروز عرب و بلکه کلیه جوامع آنروز دنیا است. مسئله زنان چون موضوع معاد در سوره های فراوانی آمده است. مثلا علاوه بر سوره هایی که در بالا نام بردیم در سوره های بقره، نور، یوسف، مریم، طه، طلاق و چند سوره دیگر هم مطرح شده است که شاید نتوان هیچ مسئله اجتماعی را پیدا کرد که به این گستردگی در قرآن از آن سخن رفته باشد.

۳- نفس مخاطب قراردادن مستقیم، علاوه بر اهمیت موضوع، باعث توجه بیشتر مخاطب به محتوای پیام می شود. بنابراین ای مردم، ای جهانیان، ای مومنین و غیر مومنین، آماده باشید تا ببینیم قرآن در مورد زنان چه می گوید.

۴- خلاصه سخن. موضوع زنان آنچنان مهم است که تمام مردم جهان در هر عصر و زمانی مخاطب آن هستند. از طرفی موضوع زنان با موضوع اعتقاد به قیامت برابری می کند. گویا همانطور که فهم رستاخیز و ایمان آوردن به آن دشوار است تغیر فهم مردم در مورد زنان نیز مشکل است.

زن در آموزه های قرانی(۲) .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

ِبه نام خداوند رحمتگر مهربان.

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴿۱﴾

اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد پروا داريد و از خدايى كه به [نام] او از همديگر درخواست مى ‏كنيد پروا نماييد و زنهار از خويشاوندان مبريد كه خدا همواره بر شما نگهبان است (۱).


عنوان: مسئله زنان، مسئله همه است.

نوع مخاطب =ناس=مردم.


۱- همانطور که گفته شد سوره نساء از معدود سوره های قران است که با مخاطب قراردادن مردم شروع می شود. مردم در کلام قران، در وهله اول همان اعرابی هستند که سخن قران را مسقیماً می شنوند اما هرگاه به آموزه های پیام نگاهی بیندازیم خواهیم دید که با توجه به محتوای بلند و پرمعنی پیام ها، گویی مخاطبان قرآن مردم جهان در همه عصرها و نسل ها هستند که آنان را صدا می زند تا به پیامش، حتی اگر به پیامبرش ایمان نیاورده اند، گوش دهند و از راهی که قرن ها رفته اند بازگردند. چرا که اگر منظور قرآن غیر از عموم مردم بود می توانست از عبارات دیگری همانند ای اعراب(یا ایها العرب)، یا ای اهل مدینه (یا ایها  الیثرب) استفاده کند. یا مثلا می گفت یا ایها الرجال، یا ایها النساء. حتی اگر منظورش تنها ایمان آورندگان به قرآن بود می توانست مخاطب را مومنین قراردهد و بگوید ای کسانی که ایمان آورده اید (یا ایها الذین امنوا)، در خصوص فلان و بهمان مسئله زنان، چنین و چنان کنید. همچنانکه در جاهای مختلفی از همین عبارت در قرآن استفاده شده است. پس موضوع زنان و ظلمی که بر آنان رفته است چنان گسترده و وسیع بوده که ضروری می نمود تا قران عموم مردم را از هر قوم، قبیله و دین و در هر مکان و زمانی، مورد خطاب قراردهد.

پس دوباره، ای مردم جهان، ای مومنین، ای اهل کتاب، ای بی دینان، ای نژاد پرستان، ای فمنیست ها، ای مردان ضد زن، ای زنان خود کوچک بین، ای متحجرین، ای روشنفکران، ای دیروزی ها و ای امروزی ها، بیایید باهم دو زانو در مقابل کلام خداوند بنشینید تا ببینید در مورد زنان، خدای شما مردم، چه می خواهد بگوید. چرا که مسئله زنان مسئله همه و از جمله شما هم هست.

۲- شاید بگویید مخاطب قرآن فقط مومنین به این کتاب هستند. بنابراین نباید تمام مردم را که در میان آنان عده زیادی هستند که خدا را قبول ندارند مخاطب قرار داد. بنابراین خطاب قرار دادن تمام مردمی که تعدادی از آنان خدا را قبول ندارند درست نیست.

در پاسخ باید گفت. این نوع سخن گفتن خود نوعی اعلام مواضع به همه کسانی است که این پیام به آنان خواهد رسید. طبیعی است که در همین زمانه ما چه بسا افراد غیر مسلمانی یافت می شوند که وقتی بدانند حضرت محمد(ص) و قرآنش چنین مواضعی در خصوص زنان دارد به دین اسلام بگروند. اصلاً علت روی آوری به اسلام چه در جامعه دیروز  و چه در دنیای علم پرست امروز، همین مواضع انسان دوستانه، عدالت گرایانه و ضد تبعیض قرآن و آموزش های آن بوده است.

۳- پس بطور خلاصه. مسئله زنان، فقط مسئله مسلمانان نیست بلکه مشکل همه مردم است. قرآن و خداوند با مخاطب قرار دادن همه مردم عصرها و نسل ها، آنان را به رعایت حقوق زنان دعوت می کند. پس سزاوار است ما که خود را پیرو قران می دانیم بیشتر از همه به آنچه قرآن در خصوص زنان می گوید عمل کنیم.

زن در آموزه های قرانی(۳) .

ِبسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ.

نام خداوند رحمتگر مهربان.

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴿۱﴾

اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد پروا داريد و از خدايى كه به [نام] او از همديگر درخواست مى ‏كنيد پروا نماييد و زنهار از خويشاوندان مبريد كه خدا همواره بر شما نگهبان است (۱).


عنوان: هشدار= اتقوا ربکم. از پروردگارتان شرم کنید.

۱- خداوند مخاطب را مشخص کرد. فرمود ای مردم. ای جهانیان.


انتخاب مخاطب، فی نفسه قدم مهمی بود که برداشته شد تا همه کسانی که قرار است پیام به آنان برسد گوشها و هوش ها را تیز کنند تا قران یا رسول الله می خواهد چه بگوید. اما برای بیدار کردن و هوشیار نمودنِ به ویژه همه خداپرستان، از یک سلاح برنده دیگر (غیر از صدا کردن مخاطب) هم استفاده کرد. آنهم هشدار و بیدار باشی از نوع جدی و سخت. یعنی انذار. فرمود از پروردگارتان شرم کنید(یا پروا داشته باشید). یعنی حواستان باشد که شما در رابطه با مسایل زنان، با خدا روبرو هستید. خدا خود مستقیما در میدان است. خدا دارد با شما سخن می گوید. خطیب را که خداست شما مخاطبین، خوب بشناسید و از او بشنوید و سرپیچی نکنید. آری او بلاواسطه دارد با شما سخن می گوید. پروردگار شما، همان که مربی و تربیت کننده شماست می خواهد با شما سخن گوید. پس از او حساب برید و آماده باشید تا فکرها، گفتار ها و کردارهای ظالمانه را در مورد زنان به دور بریزید. آری آماده باشید تا از این پس خط کش و شاقول خود را با شاقول و شاهین ترازوی پرودرگارتان هماهنگ کنید. مبادا خدا چیزی بگوید و شما بگونه دیگری و با همان تفکرات جاهلی و سنتی خود با سخنان و آموزش های غلط، به سراغ آموزه های خداوند بروید. و سخن خدا را از مواضع درست اش خارج کنید. آری بهوش باشید. اتّقوا ربکم.

۲- جا دارد توضیح داده شود که چه موقع خداوند از هشدار یا انذار استفاده می کند. ابتدا عرض کنم که خداوند اصولاً پیامبران را منذر(هشدار دهنده) و مبشّر (بشارت دهنده) خوانده است. زیرا  هشدار و بشارت دو نقش اساسی در تربیت انسان بازی می کند. واضح است که بخصوص هر چه موضوع مورد نظر مهم تر و حساس تر باشد نقش هشدار و بشارت پررنگ تر خواهد بود. ما در طی یادداشت های خود بموقع به این دو موارد خواهیم پرداخت.

۳- پس بطور خلاصه، خداوند قبل از اینکه سخنی بگوید هشدار می دهد که از آن پروردگاری که مربی و تربیت کننده شماست پروا داشته باشید. نکند که سخن خدا را نادیده و ناشنیده بگیرید.

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

ن در آموزه های قرانی(۴) .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

ِبه نام خداوند رحمتگر مهربان.

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴿۱﴾

اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد پروا داريد و از خدايى كه به [نام] او از همديگر درخواست مى ‏كنيد پروا نماييد و زنهار از خويشاوندان مبريد كه خدا همواره بر شما نگهبان است (۱).


عنوان: بشری ترین پیام نژادی و جنسیتی حقیقی=خلقکم من نفس واحده= همه شما از یک تن آفریدیم.

۱- اولین پیام در این سوره که بعد از تعیین مخاطب و دادن هشدار سخت، مطرح می شود این است: "خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَ نِسَاءً" =شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو، مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد. این پیام اگرچه بطور عام بنیادی ترین موضوع را در خصوص مردان و زنان بیان می کند اما در آیات بعد معلوم می شود که منظور اصلی از این بیان توجه دادن به خلقت زنان است. اینکه همه شما، چه مرد باشید و چه زن، از یک تن آفریده شده اید. و بعد از آن بود که از طریق همین یک تن، مردان و زنان فراوانی پدید آمده و به نقاط مختلف پراکنده شدند. نتیجه آنکه پس ذات همه انسان ها چه زن باشند چه مرد، چه اروپایی و آمریکایی باشند و چه آسیایی و آفریقایی، چه باسواد و چه بی سواد، چه سیاه و چه سفید همه اصلشان یکی است. البته درست است که ظاهراً سخن از زنان بطور ویژه نیست اما در اینجا و با توجه به مواردی که در خصوص زنان در آیات بعد مطرح می کند می فهمیم که منظور از این بخش از آیه توجه دادن به این نکته هست که زنان هم مثل شما مردان هستند. سخن در خصوص زنان است. پس جایی برای  پست و بی چیز خواندن زنان و یا موجود دست دوم دانستن آنان و ...باقی نمی ماند. پس شما مردان ذاتا بر زنان برتری ندارید. همچنانکه زنان را بر مردان برتری هم ذاتی نیست. پس فخر فروشی و زیاده طلبی ممنوع. پس حقیر دانستن زنان ممنوع.

۲- خلاصه اینکه قرآن در اولین پیامش در این سوره، بنیاد و ریشه افکار غلط مردان را نشانه رفت. فرمود اگر شما بنوعی فکر می کنید که از جنس برترید و زنان از جنس پست تر، بدانید که سخت در اشتباهید بلکه او هم از جنس شما مردان است. پس از اسب غرور پیاده شوید و زنان را از جنس خودتان بدانید و تبعیض های بیجایی که برای خود قایل شده اید را از خود دور کنید.

زن در آموزه های قرانی(۵).

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

ِبه نام خداوند رحمتگر مهربان.

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا(۱﴾

اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد پروا داريد و از خدايى كه به [نام] او از همديگر درخواست مى ‏كنيد پروا نماييد و زنهار از خويشاوندان مبريد كه خدا همواره بر شما نگهبان است (۱).


عنوان: اول مرد بوده یا زن؟ =نفس واحده چه جنسیتی داشته است؟  


۱- قران هر جا که سخن از خلقت انسان می کند از کلمه" نفس واحده" نام می برد(به آیات ۹۸ سوره انعام، ۱۸۹ سوره اعراف، و ۶ سوره زمر مراجعه فرمایید). کلمه "نفس" از نقطه نظر ادبیات عرب، مونث است که به تبع آن، کلمه "واحد" هم مونث گردیده و تبدیل به "واحده " شده است. یعنی کلمه واحد، تای تانیث گرفته است. همین وضع در پیدایش همسرِ نفس واحده، و پراکنده شدن مردان و زنان در عالم، مجددا ادامه یافته است. یعنی ضمایر "ها" در "منها" (از او) و "زوجها" (همسر او) از نوع مونث است. چرا که اگر "نفس" مردانه بود باید به ترتیب می فرمود "منه" و "زوجه" . که چنین نفرموده است. همانطور که عرض شد البته کلمه نفس، مونث مجازی است و نه حقیقی. بر این اساس من نمی دانم که واقعا آن آفریده اولیه از نوع مونث بوده یا مذکر و یا هر دو و یا هیچکدام؟  پس منظور خداوند که در هر جای از قرآن سخن از خلقت انسان است از بکار گیری یک کلمه مونث مجازی(نفس واحده) استفاده شده چه بوده است؟ من نمی دانم.

۲- حال سوالی که مطرح می شود این است که پس قصه حضرت آدم که مرد بوده و از جنس او زنش حضرت حوّا، هم خلق شده چه می شود؟

اگر فرض شود که انسان اولیه ماده بوده و نه نر، در انصورت قضیه حضرت ادم و حوا که در قران آمده را چه بگوئیم؟

در پاسخ شاید بگوئیم احتمالا حضرت آدم اولین انسان خلق شده نیست. این را به چند دلیل می توان توضیح داد.

الف. خداوند در سوره آل عمران آیه ۵۹ می فرماید که مثل عیسی (در آفرینش) نزد خدا همانند مثل آدم است. یعنی همانطور که خداوند آدم را (بطور استثنایی) از خاک آفرید، همانطور حضرت عیسی را هم (بطور استثنایی از زن بدون شوهر) خلق کرد. خلاصه اینکه پیدایش آدم و حوا در خلقت انسان، استثنا بوده است و نه قاعده. و البته انسانهای کنونی از نسل آدم و حوا هستند.

ب. دیگر اینکه در سوره نساء، به احتمال، سخن از خلقت اولیه انسان است و نه خلقت آدم. بعبارت دیگر خداوند در هیچ جا نفرموده که حضرت آدم پدر انسان است. یعنی نفرموده "آدم ابوالبشر". زیرا اگر چنین فرموده بود آنگاه می شد گفت که حضرت آدم اولین انسان بوده است. البته این را هم باید گفت که تعداد زیادی از مفسرین معتقدند که منظور از نفس واحده همان حضرت آدم است.

ج. قرآن در آیه اول سوره دهر(یا انسان) می فرماید که بر انسان زمانی گذشته است که قابل ذکر و توجه نبوده است. بنابراین شاید این اشاره ای به همان انسان های اولیه و پیش از آدم و حوا بوده باشد. یعنی قابلیت آن را نداشته اند تا ذکری از آنان بشود.

بهر حال چه ثابت شود که ماده اولیه بشر جنسیت اش مونث بوده و چه مذکر، از آن نمی شود نتیجه گرفت که کدام جنس برتر یا حقیر تر است. حتی اگر فرض کنیم که حضرت آدم مذکر بوده دلیلی بر رجحان او بر زنش که حوا بوده نیست. چرا که در قران تاکید هست که همسر آدم هم از خود او آفریده شده است. از طرفی در آیه ۱۳ سوره حجرات خداوند ملاک برتری برای مردان و زنان را تقوا قرار داده است.

۳- بطور خلاصه، تقدم زمانی پیدایش مرد یا زن نشانه برتری یکی بر دیگری نیست.

]

زن در آموزه های قرانی(۶).

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ.

به نام خداوند رحمتگر مهربان.

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴿۱﴾

اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد پروا داريد و از خدايى كه به [نام] او از همديگر درخواست مى ‏كنيد پروا نماييد و زنهار از خويشاوندان مبريد كه خدا همواره بر شما نگهبان است (۱).


معنای زوج = همسر.

در زبان عربی، زوج هم به معنی مرد است و هم زن. ولی در فارسی معمولا از کلمه زوج برای مرد و از کلمه زوجه برای زن استفاده می شود. اما در قران حتی یکبار هم کلمه زوجه را نمی بینید. بعبارت دیگر بهترین ترجمه در فارسی کلمه همسر است که هم برای زن و هم برای مرد بکار می رود. همسر می تواند به معنای مردی باشد که جفتش زن است و یا زنی باشد که جفتش مرد است. خلاصه اینکه این کلمه هم برای مرد بکار می رود و هم برای زن.  مثالی بزنم. انسان دو پا دارد و وسیله ای هم که برای پوشیدن پا، بکار می گیرد یک جفت کفش است. هر لنگه کفش جفت لنگه دیگر است. مثلا لنگه کفش پوشاننده پای راست، لنگه کفش پوشاننده پای چپ است و بالعکس.

بنابراین نباید فکر کرد که در آیه اول سوره نساء کلمه "زوجها" یعنی منظور "زن او" است، بلکه کلمه "زوج" توسط ضمیر مونث "ها" مونث شده است. زوجها یعنی لنگه او. لنگه ای که لنگه دیگر یک جفت را می سازند. هر لنگه به لنگه دیگر محتاج است. یک احتیاج دو طرفه.

در نوشته ای دیدم که گفته بود ما در زبان فارسی برای زن و مرد دو ضمیر جداگانه نداریم و بنابراین ما تفکیک جنسیتی نکرده ایم و بنابراین زبان ما که نشانه فرهنگ ما است برتر از زبان و فرهنگ مثلاً عربی ، انگلیسی و یا فرانسوی است که ضمایر جداگانه برای زن و مرد دارند.

من اتفاقا می خواستم بنویسم داشتن ضمایر جداگانه چه بسا نشانه عزت و احترام باشد تا اینکه بگوییم توهین به یک جنسیت خاص مثل زن یا مرد است. البته چه بگوئیم نشانه حرمت است و چه بگوئیم نشانه  توهین است، برای اتبات هر دو حالت، ادله لازم است.

بد نیست این را هم بدانیم که در زبان عربی کلماتی هم وجود دارند که برای هر دو جنس بکار می روند. مثلا کلمه زوج و جمع آن اَزواج، هم برای مرد بکار می رود و هم برای زن. جالب است که بدانیم کلمه "زوجة" (با تای گرد علامت مونث) در زبان عربی وجود ندارد(بویژه در قران) و بنابراین جمع آن "زوجات" که در فارسی می گوئیم هم، غلط است. معادل کلمه زوج همانطور که در بالا آمد کلمه همسر است که مجدداً هم برای زن و هم برای مرد بکار می رود. حور (در کلمه حور العین) که جمع کلمه احور (برای مرد) و حورا(برای زن) است که به غلط زنان سیاه چشم ترجمه می شود از همین نوع است. کلمه "سود" به معنی سیاه ها، که جمع  اسود و سودا است همچنین است. ایضاً کلمه "حمر" به معنی "سرخ ها"که جمع کلمه احمر و حمراء است.

بنابراین به راحتی نمی توان در اینگونه مسائل زبانی، نظر قطعی داد و برای کلمات بار معنایی منفی یا مثبتی قائل شد.  

حالا از انسان که بگذریم در بعضی و یا بیشتر زبان ها مونث و مذکر کردن یا نامیدن، به حیوانات و اشیاء بی‌جان هم گسترش یافته است.

زن در آموزه های قرانی(۷).

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم.

ِبه نام خداوند رحمتگر مهربان.

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴿۱﴾

اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد پروا داريد و از خدایی بپرهیزید که (همگی به عظمت او معترفید؛ و) هنگامی که چیزی از یکدیگر می‌خواهید، نام او را می‌برید! (و نیز) (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا خداوند، مراقب شماست(۱).


عنوان: خلاصه بخش اول آیه اول سوره نساء، که شامل آفرینش اولیه زن و مرد است.

چنانچه خوانندگان علاقه مند باشند تا بصورت خیلی خلاصه و بدون شرح و بسط با برداشت های من از قران در مورد زن بدانند می توانند به خلاصه ها که در پایان هر شماره در پایان تمام برداشت ها آمده است مراجعه نمایند.

۱- طرح موضوعات مربوط به زنان در جوامع مرد سالار بسیار سخت و جانفرسا هست. شاید مشابهتی بین مطرح کردن اعتقاد به زنده شدن مردگان و موضوعات مربوط به زنان(که آنان نیز چون مردگان متحرکی در جوامع مرد سالار هستند) وجود داشته باشد. یعنی سخن گفتن از هر دو کار بسیار سخت و مشکلی باشد.

۲- برای طرح موضوعات مربوط به زنان از گسترده ترین خطاب استفاده شده است. یا ایهاالناس= ای مردم جهان.

اما چرا خداوند همه مردم جهان را در همه جغرافیا و تاریخ، مورد خطاب قرار داده است؟ زیرا که موضوع زنان، موضوع همه مکان ها، زمان ها، اقوام و ملل هست. متاسفانه همه مردم با همه اختلافی که دارند در موضوع زنان و برده پنداشتن آنان مشترکند.  

۳- هشدار یا انذار دادن پیش از آنکه سخنی بگوید.

نوع هشدار و انذار هم جالب است. اتّقوا ربّکم = از پروردگار پروا داشته باشید. از خدایتان شرم کنید. بگوش باشید تا پیام پروردگارتان را در خصوص زنان که در طول تاریخ و پهنه جغرافیا مظلوم واقع شده اند را بشنوید.  

پس بعد از مشخص شدن مخاطب (که همه مردم هستند) و قبل از اینکه محتوای پیام یا پیام ها را مطرح کند یک هشدار مهم می دهد: « ای مردم از پروردگارتان شرم یا پرهیز کنید» که تفکرات نابجا و خلاف واقع را نسبت به زنان داشته باشید و نخواهید آن تفکرات و اعتقادت غلط را اصلاح کنید.

۴- اما پیام.

الف. ای مردم همه شما از یک نفس واحد افریده شده اید. یعنی جنس زنان هم از جنس مردان است. یعنی در ذات و سرشت، هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست. پس تبعیض های ناروا در حق زنان موقوف. پس برتری طلبی مردان موقوف. پس حقیر و کوچک دیدن زنان ممنوع.

ب. تکثیر و انتشار انسان. از آن زن و مرد، خداوند مردان و زنان زیادی منتشر ساخت. در هیچ آیه ای از آیات قرآن محل خلقت انسان نام برده نشده است. شاید به این علت که دوباره کسانی از انسان ها به اولین محل خلقت انسان ها افتخار نکرده و آنرا وسیله ای برای تفاخر و برتری خود بر دیگر انسان ها قرار ندهند. در منابع حدیثی هست که جبرائیل از هر سرزمینی مشتی خاک جمع کرد و خدا آب به آن اضافه کرد و انسان را آفرید.

۵- در ادبیات عرب معمول است هر جا که از دو جنس مذکر و مونث، سخن به میان آید مردان بر زنان تقدم پیدا کنند. به همین خاطر در آیه فرمود "و بثّ منهما رجالاً کثیراً و نساءً و از آندو، مردان و زنان بسیاری منتشر ساخت.  

باید توجه داشت که این تقدم مرد بر زن صرفا تقدم ادبیاتی است و نه تقدم اخلاقی. چرا که در جای دیگری فرمود ملاک کرامت در نزد خدا تقوا هست که هر کس تقوایش بیشتر، نزد خدا با کرامت تر و گرامی تر است (آیه ۱۳ سوره حجرات).

اما ممکن است شما بپرسید که چرا خداوند از ادبیات زبان عرب استفاده کرده است؟ چرا قاعده پیش انداختن مردان بر زنان را در گفتن و نوشتن، بهم نزده و لغو نکرده است. پاسخ روشن است. حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم در سرزمین عربستان و آنهم مکه، به پیامبری رسیده است. طبعاً باید به زبان فصیح مردم آن سرزمین با آنان سخن بگوید تا قابل فهم بوده و از طرف آنان مورد پذیرش واقع شود. طبعاً اگر حضرتش در مثلآ ایران مبعوث می شد با زبان و لهجه فصیح همان محل با مردم سخن می گفت.

زن در آموزه های قرانی(۸)

ِبسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴿۱﴾

اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد پروا داريد و از خدایی بپرهیزید که (همگی به عظمت او معترفید؛ و) هنگامی که چیزی از یکدیگر می‌خواهید، نام او را می‌برید! (و نیز) (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا خداوند، مراقب شماست.


عنوان: هممعنایی رَحِم زنان و رحیم و رحمان بودن خدا.


۱- دوباره یک هشدار= اتقوا الله

در بخش دوم آیه می خواهد سفارش به همزیستی مسالمت آمیز کند. ولی قبل از آن می فرماید به شما هشدار می دهم که حواستان به خدا که همه جا حاضر و ناظر است باشد. از او شرم کنید. اتقوا الله

اما کدام خدا؟ همان خدایی که شما به عظمت و بزرگی او واقف هستید. یعنی نه تنها او را می شناسید بلکه او را در بین خودتان به بزرگی یاد می کنید و به اسم او سوگند یاد می کنید.

۲- خب این هشدار مجدد آنهم با این یادآوری و غلظت، برای چه انجام گرفته است؟ برای اینکه هوای ارحام(رحم ها) را داشته باشید. بعبارت دیگر می گوید همانطور که خداوند پیش شما محترم و بزرگ است همانطور باید ارحام برایتان مهم و محترم باشند.

عجب همسایگی و عجب توصیه ای.

طبعاً این سفارش آدمی را بیاد رحم مادران و همسران و بطور کلی زنان می اندازد و اینکه انسان را دعوت به نوعی وحدت و همزیستی بر مبنا و محور هم رحمی با اطرافیان می کند.

۳- چرا بیکباره  به سراغ ارحام رفت؟

نه. یکدفعه به سراغ ارحام نرفته است. بلکه می خواهد بگوید که شما انسان ها اگر خوب بنگرید اگر چه هر یک از شما از یک مادر و یک رَحِم هستید اما همه این رحم ها به یک رحم که همان حوا باشد بر می گردد. پس همه باهم قوم و خویش هستید. بعبارت دیگر اگرچه شما نسبت های بین خودتان را به نسبی و سببی تقسیم کرده اید اما در اصل و ذات، و به یک عبارت، همه نَسَبی هستید. پس برتری چرا؟ پس دشمنی چرا؟ بلکه باید باهم دوست و مهربان باشید. پس زن و مرد دیدن انسان ها و تبعیض جنسیتی چرا؟ می دانید چرا؟ چون نمی دانید "رَحِم" یعنی چه.

پاسختان را در همان کلمه " رَحِم" جستجو کنید. رَحِم، از همان کلمه رحیم و رحمان است که دو صفت از صفات و یا اسامی خداوند هستند. در حدیث قدسی  است که فرمود من که خدای رحمان هستم، رَحِم را از رحمت خودم خلق کردم.

پس آیا حالا به همنشینی و همردیفی احترام به خدا و ارحام در آیه پی بردید؟


۴- صد البته این همسایگی رحم و رحمان بی مسمی هم نیست. رَحِم که جزیی از وجود مادر و محل رشد جنین است نشانه اعلای بخشندگی مادر بدون توقع از فرزند است. چرا که جنین تمام رشد و نموّ خود را مدیون خونی است که از طریق بند ناف از مادر دریافت می کند. بنابراین رحم مادر، تجلی همان صفت رحمانیت خداوند است. چرا که مادر بی منت از وجودش به فرزند می بخشد. خدا هم می بخشد بدون هیچ چشم داشتی. بدون هیچ احساس جبرانی، بدون هیچ تشکری.

پس ای انسانها، ای جهانیان، شما حرمت ارحام را، یعنی مادران را، یعنی زنان را اینگونه نگهدارید تا خداوند نیز بر شما رحم آورد.


۵- پس بطور خلاصه

از خدا حساب ببرید همانطور که خدا را به بزرگی یاد می کنید و به نامش قسم یاد می کنید همانطور احترام رحم های زنان را پاس بدارید.

همه شما اصل تان به یک رحم بر می گردد.

رحم زنان از صفت رحمانیت خدا اخذ شده است. بهمن خاطر رحم زنان تجلی صفت رحمانیت خداوند است.


زن در آموزه های قران(۹)  ِ

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴿۱﴾

اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد پروا داريد و از خدایی بپرهیزید که (همگی به عظمت او معترفید؛ و) هنگامی که چیزی از یکدیگر می‌خواهید، نام او را می‌برید! (و نیز) (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا خداوند، مراقب شماست.


عنوان: هشدارها یا انذارهای آیه اول سوره نساء.


۱- هشدار اول "اتقوا ربکم" و هشدار دوم هم " اتقواالله" بودند. اما هشدار سوم در پایان آیه اول واقع است. "اِنَّ الله کان علیکم رقیباً" است. یعنی بدرستی که خداوند بر همه شما مراقب است.

کسی که در محل بلند و مسلطی ایستاده و اعمال و رفتار دیگران را می پاید، "رقیب" خوانده می شود. درست مثل انسانی که شغلش نجات غریق است که در محل بلندی ایستاده و کسانیکه در حال شناکردن در دریا یا استخر هستند را زیر نظر دارد و مراقب است تا اگر خطری آنان را تهدید کرد به کمکشان بشتابد. یا اگر از حدود و قوانین تخطی کردند به آنان گوشزد کند.

امروزه در ساختمانها، مغازه ها و ادارات از دوربین ها و دستگاههای هشدار دهنده، زیاد استفاده می شود. همینطور از ماهواره های معروف به جاسوسی در فضا سود می برند. دزد گیر اتوموبیل ها هم همین نقش را بازی می کنند.

خلاصه، ای مردم مواظب پندار، گفتار و کردارتان در خصوص زنان باشید. زنانی که از جنس خودتان هستند. و بدانید که خداوند دارد رفتار شما را رصد می کند. خدا مراقب شماست پس شما هم مراقب خود باشید.

۲- جالب است بدانیم که بعضی از کلمات و یا عبارات صرفاً در همین سوره نساء و در خصوص موضوع زنان بکارگرفته شده اند. بعنوان نمونه جمله (یا عبارت) "انّ الله کان علیکم رقیباً" فقط همین یکبار در قرآن آمده است. بنابراین بنظر می رسد که این نوع جملات و یا کلمات از آن نظر که معنای خاصی دارند و اهمیّت موضوع را نشان می دهند بطور ویژه در مورد زنان از آنها استفاده شده است.

۳- خب ببینید در یک آیه سه بار هشدار واضح و روشن داد تا مخاطبین مرد در وهله اول، و خود زنان در مرحله بعد توجه داشته باشند که از نظر خداوند چقدر موضوع زنان مهم می باشد.

۴- پس بطور خلاصه

اگر موضوع زنان برای خداوند مهم نبود آیا لزومی دارد در یک آیه این همه هشدار داده شود؟ از طرفی هشدار یا انذار سوم در تمام قرآن تک و همین یک مورد است.

بهر حال، خداوند مراقب رفتار، گفتار و پندار شما در خصوص زنان است. حالا ای مردم، خود دانید.

زن در آموزه های قرانی(۱۰)  ِ

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴿۱﴾

اى مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدى آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد و از آن دو مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد پروا داريد و از خدایی بپرهیزید که (همگی به عظمت او معترفید؛ و) هنگامی که چیزی از یکدیگر می‌خواهید، نام او را می‌برید! (و نیز) (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا خداوند، مراقب شماست.


عنوان: نتیجه گیری از آیه اول سوره نساء.

۱- موضوع زنان آنچنان اهمیت دارد که گویا با قبول یا رد قیامت و یا سختی تبلیغ و جا انداختن آن برابری می کند.

۲- تفکر و دیدگاه غلط نسبت به زنان در همه فرهنگ ها وجود داشته و دارد. بنابراین خداوند هم بجای مخاطب قراردادن مسلمانان، جامعه بشری را به تجدید نظر در مورد زنان دعوت می کند. بنابراین مخاطب تمام مردم در همه عصرها و نسل ها هستند.

۳-هشدار پشت هشدار آنهم در یک آیه نشانه مهم بودن موضوع، از طرف خداوند است. سه هشدار روشن و واضح.

۴- موضوع زنان را از خلقت اولیه بشر شروع کرد که همه انسان ها(چه مرد و چه زن) از یک ماده اولیه که جنسیتش معرفی نشده است آفریده شده اند. یعنی اولاً تقدم و تاخری وجود ندارد و ثانیا تقدم و یا تاخر دلیلی بر برتری نیست. بلکه اصل بر تقواترین است.

۵- خداوند همه مردان و زنان را بنوعی از یک رَحِم خواند تا باهم دوستی، مودت و مهربانی کنند.

۶- خداوند رحیم و رحمان است. کلمه رَحِم هم از همین خانواده است. بنابراین رَحِم که در زن موجود است محل و یکی از مظاهر رحمت و مهربانی مهم خداوند بر انسان  است.

۷- بعضی از کلمات و یا جملات صرفا در خصوص زنان در قرآن استفاده شده اند که »ان الله کان علیکم رقیبا » یک مورد از آنهاست موارد دیگری هم هست که بموقع به آنها اشاره می شود.

زن در آموزه های قرانی(۱۱)  ِ

اعوذبالله من الشیطان الرجیم.

از شیطان رانده شده به خدا پناه می برم.

و اتوا الیتمی اموالهم و لا تتبدلّ الخبیث باّلطیّب و لا تاکلوا اموالهم الی اموالکم انّه کان حوباً کبیراً(۲). اموال یتیمان را به آنان بدهید و اموال بد خود را با اموال خوب آنان عوض نکنید و اموال آنان را بهمراه اموال خودتان مصرف نکنید. بدرستی که این گناه بسیار بد و بزرگی هست.

عنوان: حفظ بهینه اموال یتیمان.

۱- در آیه دوم، سه فرمان برای نگهداری از اموال یتیمان صادر شده است.

الف. دادن اموال یتیمان به آنان. یتیم به فرزند پسر یا دختری می گویند که هنوز به سن بلوغ و رشد کافی نرسیده و پدر را که مظهر ستون اقتصادی، فرهنگی، تربیتی و عاطفی است بهر دلیلی از دست داده است. در عرب پیش از اسلام به یتیمان ارثی و مالی تعلق نمی گرفت. بنابراین، محتوای این آیه نشان می دهد که قرآن این قاعده اجتماعی ظالمانه را ملغی کرده و دستور می دهد که اموال یتیمان باید (وقتی به سن کافی رسیدند) به آنان برگردانده شود. بدانید که شما امانتدار هستید نه مالک اموال.

ب. در دادن اموال یتیمان به آنان نباید مال مرغوب(طیّب)، دست اول،، قیمتی و با کیفیت یتیمان را، با مال نامرغوب (خبیث)، دست دوم، مستعمل و با کیفیت و قیمت پائین تبدیل و عوض کرد. باید همان مال را و با همان ‌کیفیت به یتیمانی که اکنون بزرگ شده اند، برگشت داد.  

ج. مصرف و مخلوط نکردن اموال یتیمان با اموال خود. مال و ثروت یتیم، مال و ثروت شما نیست تا بهمراه مال و دارایی خود در آن دخل و تصرف کنید بلکه باید حساب و کتاب مشخص و معین و دقیقی برای آن داشته باشید.

۲- بعد از این سه دستور، خدا مجددا هشدار سنگین و سختی می دهد که عدم رعایت مال یتیمان گناه زجر آور بزرگی (حوباً کبیراً) هست. توضیح آنکه "حوباً کبیراً" در تمام قرآن همین یکبار و در سوره نساء و در رابطه با اموال یتیمان آمده است که باز هم نشانه ای بر اهمیت مسئله زنان است. گویی در فرهنگ عرب این کلمه صرفا در خصوص زنان باید بکار می رود تا مظلومیت زنان و فرزندان یتیم او مشخص شود. در کتاب قاموس قرآن و در ذیل کلمه "حوب" یک روایتی را از پیامبر نقل می کند که دوباره کاربرد این کلمه را در خصوص زنان نشان می دهد. ابو ایّوب به پیامبر می گوید که می خواهد مادرش(مادر ایوبّ) را طلاق دهد. پیامبر به او می فرماید" طلاق مادر ایوب گناه زجر آوری است" ("انّ طلاق امّ ایوب لحوب").

ظاهراً "حوب" به گناهی می گویند که بنوعی موجب پایمال شدن امکانات و استعدادهای (بالقوه و بالفعل) دیگری می شود. آن دیگری، کسی است که زیردست و ضعیف بوده و در عین حال به آن شخص بالا دستی اعتماد کرده است. بعبارت دیگر گناهی هست که یک انسان مسلط به انسان ضعیفی که به او اعتماد کرده است ستم روا می دارد. می بینید که استفاده از این کلمه چقدر حساب شده است؟

۳- شاید پرسیده شود که توصیه به اموال یتیمان چه ربطی به زنان دارد؟ قضیه روشن است. خوردن مال یتیمان قد و نیم قد, فشار مضاعفی را بر زنانی وارد می کند که اکنون باید هم نقش مادر را بازی کنند و هم نقش پدر را. بنابراین پرداختن به اموال یتیمان، در اصل پرداختن به مشکلات زنان است.

۴- جا دارد بپرسیم چرا از موضوع خلقت انسان و ارحام یک مرتبه به موضوع اموال یتیمان پرداخته است.

برای یافتن پاسخ لازم است بدانیم این سوره در کدام سال از بعثت پیامبر نازل شده و علت نزول چه بوده است؟ در شماره بعد به این موضوع پرداخته می شود.

۵- پس بطور خلاصه

مال یتیم، مال یتیم است. مال شما نیست. چه زمانی که آن مال به رسم امانت در دست شما هست و چه زمانی که آنرا به صاحب یا صاحبانش بر می گردانید نباید تبدیل و تغیری که به ضرر یتیم(دختر یا پسر) است در آن انجام دهید. تصرف نابجا در اموال یتیم گناهی بسیار بسیار ناشایسته و سنگین است.


زن در آموزه های قرانی(۱۲)  ِ

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

آیه ۲ سوره نساء، صفحه ۷۷ قرآن.

و اتوا الیتمی اموالهم و لا تتبدلّ الخبیث باّلطیّب و لا تاکلوا اموالهم الی اموالکم انّه کان حوباً کبیراً(۲).

اموال یتیمان را به آنان بدهید و اموال بد خود را با اموال خوب آنان عوض نکنید و اموال آنان را بهمراه اموال خودتان مصرف نکنید. بدرستی که این گناه بسیار بد و بزرگی هست(۲).


عنوان: چرا سخن از اموال یتیمان؟

۱- در یادداشت امروز در پی یافتن پاسخی در خصوص سوال یادداشت شماره ۱۱ زن در آموزه های قرآنی هستیم. در اینجا بعنوان مقدمه، باید به یک اصل مهم در فهم سوره ها و آیات قرآنی بپردازیم و آن این است که برای درک متن( text) و معنی آیه یا آیات قرآنی، شایسته و بایسته است تا ابتدا موقعیت و علت نزول یا کانتکست (context)، زمینه، صحنه نزول، جغرافیا و خلاصه تاریخ نزول را فهم کنیم. چیزی که اصطلاحا و در سطح نازلتری "شان نزول"خوانده می شود. بر این اساس سوره نساء، یک سوره مدنی است یعنی در مدینه نازل شده است. یعنی در دوره ای که پیامبر تشکیل حکومت داده و در نتیجه در رو به رویی با دشمنان، جنگ‌ها داشته و مردان زیادی هم از مسلمانان کشته یا شهید می‌شدند. در نتیجه خانواده‌های زیادی با فرزندان قد و نیم قد باقی می ماندند. زنان نیز مرد خانه، که قوام بخش و نگهبان و نان آور خانه بوده است را از دست داده بودند. بنابراین اکنون می بایست توسط خداوند، در خصوص یتیمان، زنان و اموالشان برنامه ریزی می شد. اما در جامعه آنروز، دولت به معنای امروزی اش وجود نداشته و موسسات خیریه، سازمان های بهزیستی و رفاه، بیمه ها، کارآفرین ها، کمیته های امداد، هلال احمر، و ... وجود نداشته است تا بخشی از مشکلات خانواده های شهداء را برطرف کنند. بنابراین سرپرستی اموال یتیمان به سایر مردان مسلمان سپرده می شد. به این خاطر بود که دستورات لازم در آیه دوم صادر شد که مواظب اموال یتیمان باشند. مسلماً پخش و توزیع اینچنینی یتیمان و  اموال آنان، بعنوان وظیفه مسلمانی توسط مسلمانان، یکی از بهترین و شاید تنها راه حل ممکن بود. زیرا غیر از این راه حل دیگری متصور نبود. بهمین علت بود که آیه دوم به این بحث پرداخت. به عبارت دیگر فوری ترین مسئله وقتی که جنگی اتفاق می افتاد و حاصلش بی‌خانمان شدن عده ای از زنان و فرزندان هست، این است که سرپرستی برای اموال و دارایی مردانی که در جبهه شهید شده اند معین شود.

بعبارت دیگر در آیه اول این سوره، بنوعی همه انسان ها را از یک ماده اولیه و یک رَحِم خواند تا همه انسان ها را در حقیقت برادر و خواهر بداند و آنان را تشویق کند تا غم و سختی دیگران را غم و سختی خود بدانند و در رفع آن کوشا باشند. بنابراین حالا که جنگ شده و پدر و عمود خیمه خانواده ها در جنگ ها شهید می شوند باید مسلمانان به فریاد این خانواده ها که در معرض پاشیده شدن هستند برسند. براین اساس خداوند دستورات لازم را در این خصوص صادر کرد.

۲- در آیه سوم راه حل معضل خانواده های از هم پاشیده شده بر اثر کشته شدن مرد و پدر خانواده را تکمیل تر بیان می کند که در خصوص آن در شماره بعد صحبت خواهد شد.

۳- پس بطور خلاصه

همه انسان ها از یک جنس و ماده آفریده شده اند. گویی و بلکه حتما، همه انسانها از یک رحم خلق شده اند. پس مشکلات هر عضوی مشکلات دیگران هم هست. حالا که جنگی در گرفته و ستون اقتصادی، عاطفی و تربیتی خانواده ها متزلزل شده پس ای انسان ها به داد این خانواده ها برسید و نگذارید به زنان و فرزندان آنان صدمه ای وارد شود. آری بپاخیزید و آنان را سرپرستی کنید.

زن در آموزه های قرانی(۱۳)  ِ

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

آیه سوم سوره نساء صفحه ۷۷ قرآن

" و ان خفتم الاّ تقسطوا فی الیتمی فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی، و ثلث و رباع فان خفتم الاّ تعدلوا فواحده او ما ملکت ایمنکم ذلک ادنی الاّ تعولوا


عنوان:توزیع و پخش زنان شهداء در خانواده های مومنین بمنظور نکوداشت اموال یتیمان.

۱- آیه سوم در دنباله آیه قبلی است. یعنی  راه حل دیگر و یا تکمیلی برای سرپرستی خانواده شهداء پیشنهاد کرده است. و آن اینکه زنان شهداء، که اکنون مرد خانواده را(که ستون ستبر اقتصادی، امنیتی، تربیتی و عاطفی بوده است)از دست داده اند، در میان خانواده مسلمانان پخش شوند تا به این وسیله هم سرپرست مطمئنی برای زنان پیدا شود و هم بر اموال یتیمان با وجود مادرِ فرزندان، کنترل بیشتری بعمل آید و هم از نظر روانی و تربیتی و عاطفی، یتیمان و زنان پناهگاهی پیدا کنند و از این طریق زنان و مردان مسلمان از درافتادن به وادی فحشاء، در امان بمانند.

فراموش نکنیم در آن زمان موسسات خیریه و بنگاه‌های اجتماعی امروزی برای کمک به جنگ زدگان وجود نداشته است. بنابراین بهترین و شاید تنها راه حل همین بوده که در خانواده ها جذب شوند.  

۲- اما چه تعداد از خانواده شهداء در یک خانواده ادغام شوند؟ بنظر می آید که قرآن حد و مرزی بر کمیت زنان قائل نشده باشد. قرآن می فرماید باید رعایت عدالت جنسی را کرد. در خصوص زنان یتیم رعایت عدالت اقتصادی(قسط) هم توصیه شده است. قرآن می فرماید که دست این زنان را بگیرید و دوتا، یا سه تا و یا ۴ تا وارد زندگی خود کنید تا آرامش جامعه را در همه ابعاد حفظ کرده باشید(البته در خصوص تعداد زنان، بحث های فراوانی هست که شاید بصورت ضمیمه بعداً ارائه شود).

۳- خب پس راه حل این شد که با زنانِ بیوه شهدا و یا با دختران شهداء که باقی مانده بودند ازدواج صورت گیرد. این راه حل، رسم پیشینی را که در میان اعراب پیش از اسلام معمول بود را ازبین برد. راه حلی که قبل از اسلام در مورد خانواده کشته شدگان وجود داشت چه بود؟ تاریخ به ما می گوید که راه حل، به ارث بردن زنان متوفی بود. یعنی زن یا زنان مردی که فوت کرده بود و یا در جنگ کشته شده بود به فرزند ذکور بزرگتر به ارث می رسید. فرزند بزرگتر، غیر از مادرش همه زنان را یا  برای خود نگه می داشت و یا اینکه بعضی از آنان را به هر کس که می خواست می بخشید. فرزندان ذکور کوچکتر، از ارث محروم بودند. دختران هم، چه بالغ بودند و چه نابالغ، از ارث محروم می شدند. بعداً که به موضوع ارث می رسیم از این مطلب مجددا یاد خواهیم کرد.

۴- مایلم عرض کنم که نگهداری از زنان شهداء بصورت ازدواج با آنان، از جنبه ارضای جنسی مردان ذکر نشده است. اگرچه طبعاً این امر نیز امکانپذیر می شد. ولی یک شرط اساسی را قرآن به میان آورد و آنهم رعایت عدالت در صحنه عمل است. یعنی اینکه رفتار عملی یک مرد باید چنان باشد که نشان دهد عدالت جنسی را در مورد زنان بدون هیچ تبعیضی رعایت می کند. بعداً به ظلم های جنسی که مردان در حق زنان می کردند خواهیم پرداخت. ولی اگر مردی عملا نتواند به عدالت جنسی را رعایت کند همان بهتر که به تک زن خودش و یا به زنی که بر اساس راه حل های جنگی اکنون اسیر شده و با یک خانواده مسلمان بسر می برد (ملکت ایمنکم)، اکتفا کند. چون این عمل به رعایت عدالت و ترک ستمکاری و ظلم، نزدیکتر است.

۵- بعضی از مفسرین اصل را بر تک همسری دانسته و گفته اند دلیل هم این است که می گوید اگر نمی توانید رعایت عدالت کنید پس به یکی اکتفا کنید. بعبارتی، چند همسری مشروط به رعایت عملی عدالت است.

۶- راویان سخنی را از حضرت علی نقل کرده اند که نشان می دهد منظور از چند همسری، رسیدگی و توجه به زنان از کار افتاده، بینوا و سالمند است. یعنی درست بر خلاف تفکر رایجی که در بین مسلمانان رایج است که فکر می کنند چند همسری بمنظور پاسخگویی به شهوترانی مردان تچویز شده است. آری ایشان فرمودند وای بر آن روزیکه رغبت ازدواج با پیرزن نباشد. معلوم است که ازدواج با پیرزن ها نمی تواند به خاطر جاذبه های جنسی باشد بلکه حفاظت و نگهداری از زنان می تواند فلسفه این چنین سفارشی باشد. رفتار پیامبر در ازدواج های مکرر با زنان سالخورده، صدقی بر این گفتار منسوب به حضرت علی علیه السلام و فلسفه چند همسری است.

۷- ازدواج با زنان شهداء با دادن مهریه همراه هست که بعداً  بررسی می شود.

۸-خلاصه

بمنظور نکوداشت اموال یتیمان، سرپرستی زنان شهداء، مادر یتیمان دختر و پسر و پاسداری از عفت عمومی جامعه مسلمانان، راه حل این بود که یتیمان و مادران آنان در خانواده های مومنان تقسیم شوند. بنابراین تجویز چند همسری برای ارضای جنسی مردان نبود. اگرچه با خدمت به یتیمان و مادران یتیم آنهم حاصل است. اما اگر همین کار هم به اصل خانواده  مومن لطمه ای وارد می کند همان بهتر که این کار صورت نگیرد.


زن در آموزه های قرانی(۱۴)

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

آیه سوم سوره نساء صفحه ۷۷ قرآن

" ... او ما ملکت ایمنکم...

یا به زنانی که مالک آنان آید بسنده کنید.


عنوان: رفتار با زنان اسیر شده در جنگ.

۱- در دو شماره پیشین ۲ راه حل برای سرپرستی اموال یتیمان که پدرشان، و زنانی که همسران خود را در میدان جنگ از دست داده بودند مطرح شد. روش اول سرپرستی درست و بهینه از اموال یتیمان بدون ورود آنان و مادرانشان در زندگی خانوادگی بود. روش دوم زنان و یتیمان و اموالشان در خانواده مسلمان وارد شوند تا از همه جنبه ها مورد حمایت قرار گیرند. این روش مشروط به این بود که به خانواده لطمه روحی و روانی وارد نشود در غیر اینصورت توصیه به حفظ تک همسری شد.

۲- اما مشکلات جنگ تنها شامل حال زنان و فرزندان یتیم شده مسلمانان نبود بلکه این مشکل به زنانی که در جنگ به دست جهادگران اسیر شده و به پشت جبهه منتقل می شدند نیز سرریز می شد. بنابراین باید برای آنان هم فکری می شد. در اینجا نیر چند راه حل احتمالی می تواند مورد بررسی قرار گیرند که در زیر می آیند.

الف: راه حل های خشونت آمیز.

این راه حل ها از این قرارند.

کشتن دسته جمعی همه زنان اسیر، شکنجه دادن هر روزه آنان تا حد مرگ، زندانی کردن آنان تا بمیرند، رها کردن آنان در کوچه و بازار تا از فقر و گرسنگی بمیرند، تجاوز جنسی کردن به آنان در حد مرگ.

واضح است که هیچ یک از این روش های خشونت آمیز نمی توانست انسانی و اسلامی باشد. بنابراین باید به روشهای مسالمت آمیز روی آورد.

ب. روشهای مسالمت آمیز.

در آن روزگار سه روش شناخته شده مناسب، انسان دوستانه و قابل قبول وجود داشت.

اول اینکه بدون هیچ چشم داشتی آنان را به شوهران و یا به کسانی که از لشکر دشمن به سراغشان می آمدند برگردانده شوند. بنابراین تعدادی از زنان به این نحو و با روحیه گذشت به نزدیکان آنان برگشت داده می شدند. این روش، اخلاقی ترین، و با گذشت ترین راه حل محسوب شده و می شود.

دوم آزاد کردن آنان در ازای گرفتن مثلاً کالایی و یا مبلغی از اطرافیان و یا شوهران زنان اسیر شده در دست مسلمانان جهادگر بود. توضیح اینکه بهر حال زنان اسیر با شرکت در جنگ، به مسلمانان صدماتی وارد کرده بودند بنابراین بعضی از مسلمانان ترجیح می دادند که خون بها بگیرند و به این نحو زنان را آزاد کنند. این روش، اگر چه از درجه والای اخلاقی راه حل پیشین برخواردار نبود اما راه حل حقوقی عادلانه ای بود که راهگشا هست. حق جبران خسارت یک عمل اخلاقی و حقوقی پسندیده و قابل قبولی در دنیای امروز هم هست.

روش سوم اینکه کسی از لشکر دشمن به سراغ زنان نمی آمد و در نتیجه دولت شهر مدینه باید برای آنان فکری بکند. در این حالتراه مناسب و پسندیده آن زمان این بود که بر اساس قرارداد، آنان وارد خانه مسلمانان می شدند. با این روش، این اصطلاح وارد ادبیات عرب شد و "ملک یمین" گفته شد. در فارسی چون اصطلاح مشابه اش وجود نداشت به آن"کنیز" می گفتند. طبعاً در دورانی که دولت مدرن همچون زمان ما وجود نداشت و موسسات خیریه هم شکل نگرفته بود، همانطور که گفته شد زندانی کردن و یا رها کردن آنان هم در کوچه و بازار کار صحیحی نبود،

خیلی طبیعی و انسانی بود که مسئله به یکی از همین سه روشی که گفته شد حلّ و فصل گردد. دقیقا بهمان روشی که خانواده های شهدای مسلمانان در خانواده ها ادغام می شدند، زنان اسیر نیز در خانواده ها جذب می شدند.

اما از آنجا که بهر حال هم مسلمان نبودند و هم در شرایط جنگی و دشمنی بودند طبیعی بود که حقوق مساوی با خانواده های شهداء نداشتند و بعبارتی شهروند درجه دوم محسوب می شدند.

۳- شهروند دوم بودن همچنان در قرن ۲۱ هم پذیرفتنی هست. همکنون اگر کسی حق اقامت در یک کشور را پیداکند از همه حقوقی که شهروند اصلی آن کشور برخواردار است بهره مند نمی شود. هیچ کس چنین تبعیضی را نه منکر و نه آنرا ظالمانه قلمداد کرده است بلکه آنرا از حقوق کشورها که با مرزهای هوایی، زمینی و احیانا آبی از هم جدا شده اند را به رسمیت می شناسند. این در حالی هست که اگر همه انسان ها(آن چنانکه در آیه اول سوره نساء خواندیم) از یک جنس و از رحم یک مادر هستند، تمام کره خاکی سرزمین همه انسان ها هست. انسان حق دارد در هر جای این زمین رحل اقامت بیندازد و زندگی کند. شاید روزی بیاید که بر ما انسان های قرن ۲۱ ایراد بگیرند که چرا این انسان ها نادان بوده و چنین تبعیضی را که هیچ مبنایی غیر از خط کشی مرزی ندارد را قبول کرده اند.

ادامه در صفحه بعد.



همینجا به یک آیه قرآنی هم اشاره کنیم که توصیه می کند زمین خدا وسیع است و شما اگر در جایی شما مورد ستم قرارگرفتید از آنجا کوچ کنید و در محل مناسب زندگی کنید.

۴- بطور خلاصه.

اسرای جنگی زن همچون زنان و یتیمان شهداء جذب خانواده های مسلمان می شدند. البته آنان چون زنان شهداء نبودند و از حقوق کمتری برخوردار بودند. اگر عمل فحشایی هم مرتکب می شدند مجازات آنان نصف بود. کم کم تحت آموزش های دینی قرار گرفته و آزاد می شدند و چون سایر مسلمانان بعنوان شهروند درچه یک محسوب می شدند.

ن در آموزه های قرانی(۱۵)  ِ

ببسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

آیه سوم سوره نساء صفحه ۷۷ قرآن

" و ان خفتم الاّ تقسطوا فی الیتمی فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی، و ثلث و رباع فان خفتم الاّ تعدلوا فواحده او ما ملکت ایمنکم ذلک ادنی الاّ تعولوا.


عنوان: "ملکت ایمانکم" به چه معناست؟

۱- کلمه " ایمانکم" به فتح الف و سکون یاء، از کلمه یمین به معنای راست یا دست راست آمده است. توضیح اینکه اعراب معمولاً در زمانی که می خواستند بین خود قرار دادی منعقد و یا امضاء کنند دست راست خود را در دست راست طرف مقابل قرار می‌دادند. این عمل حکم امضای قرارداد یا خود قرارداد را داشت. بنابراین ملکت ایمانکم یعنی زنی که مطابق قرارداد جنگی به ملکیت کس دیگری درآمده است. یعنی همان زنان دسته سومی که در یادداشت قبلی به آن اشاره شد. قبلا هم گفته شد کشتن، زندانی کردن، اذیت و آزار جنسی کردن و یا رهاکردن آنان در کوچه و بازار صحیح نبود. از طرفی سازمان زندانها و خیریه ها هم وجود نداشت طبعاً عادلانه ترین راه همان توزیع و پخش آنان در خانواده‌ها بود.

اشاره کنم که سه راه حل مثبت گفته شده در یادداشت قبل از سوره محمد استخراج شده است.

۲- مرحوم آیت الله طالقانی معتقد بود از آن نظر که ترکیب "ملکت ایمانکم" بصورت زمان گذشته است بنابراین این یک راه حل موقتی بوده که زمانش سپری شده است. البته و متاسفانه این وضعیت در دوران بنی امیه و بنی عباس ادامه پیداکرد. چه بسا هنوز هم کسانی باشند که فکر کنند اگر جنگی بین یک کشور مسلمان با غیر مسلمان درگیرد و زنانی از آنان(که ممکن است بعنوان سرباز شرکت کنند) اسیر شوند بهمان نحو آنان را به کنیزی بگیرند. متاسفانه در همین قرن ۲۱ داعش حتی با زنان مسلمان در عراق و سوریه چنین رفتاری انجام داد.

۳- لازم است یادآوری شود که این قرارداد در مورد زنانی بود که در جنگ شرکت داشتند و زنان پشت جبهه را شامل نمی شد. در زمان قدیم معمولاً زنان در جنگ ها شرکت می کردند اما شرکت آنان به معنای شمشیر زدن و جنگ تن به تن نبود. بلکه مثلاً شعر حماسی می خواندند، مردان را تجهیز و یا زخمی ها را پانسمان می‌کردند. بنابراین چه بسا اتفاق می افتاد که دشمن در جبهه جنگ شکست می خورد و زنان شرکت کننده در جبهه جنگ، اسیر شده و به دست لشکر مسلمانان می افتادند. بنابراین شامل زنان پشت جبهه ها نبود.

۴- زنانی که جذب خانواده های می شد چنانچه مسلمان می شدند شهروند درجه ۱ می شدند و از تمام حقوق آن برخواردار می شدند. در این خصوص بعداً نیز صحبت خواهد شد.

۵- بطور خلاصه. پخش و جذب اسرای جنگی زن در خانواده های مسلمانان بهترین راه حل ممکن در آن زمان بوده که طی قرارداد پذیرفته شده جنگی صورت می گرفته است.

جا دارد پرسیده شود که اگر شما در آن محیط و در آن زمان حاضر بودید چه پیشنهادی برای اسیران زن جنگی ارائه می کردید که کمترین ضرر و زیان را داشته باشد؟ و دوم اینکه راه حل امروزی در صورتی که زنی در جبهه جنگ اسیر شود چیست؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز