2777
2789
عنوان

چقدر بعضی هابی شخصیت هستند ونفهم

142 بازدید | 14 پست

خانواده شوهرم را برا افطار دعوت کردم .ساعت ۲ ظهر اومدن مبلمان خونم ال هست پدر شوهرم هروقت میاد فکر میکنه تخته روش می‌خوابه تا شب که میخوان برن .درمورد همه چیز نظر میده اشغال مبل مان جاری هام سلطنتی هست اونجا ها مثل سیخ میشینه . هرچی به بچه ده ساله تیکه ميندازم نمی فهمه با اونم انگاد

گفتم : خدایا؟ ؟؟دلم را شکستند .گفت :هیس نگران نباش آنها هم برای خوشبختیشان به آسمان من رو می اندازند

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

فلن که بوی بی شخصیتی از حرفای شما میاد

کی به کسی که ازش بزرگتره میگه آشغال؟

خدایا من و او را بی هم مبین و بی هم مخواه =)))گوردوم وورولدوم))از هرکسی که این امضا رو میخونه یه خواهش دارم>>>>>>میشه به خدا بگی صلاحشو بزار تو آرزو هاش این دختر از بس سختی کشید و نرسید و همه گفتن صلاحته خسته اس .....

از ساعت دو میان برای افطار؟خوب از اول ناهار دعوت کن 

بعدم دیگه تودوران اشنایی باید به فرهنگ خانواده طرف خیلی دقت کنی الان دیره واسه حرص خوردن خواهر من 

کاش میشد از مردگان پرسید : آیا بالاخره رنج پایان یافت؟ 

خب چی میشه دراز بکشه دیگه؟؟؟؟ ببر روش یه ملافه بکش بگو راحت استراحت کن.

هیچی میشه فقط همش دستش تودماغشه می‌مالد این واو ور

گفتم : خدایا؟ ؟؟دلم را شکستند .گفت :هیس نگران نباش آنها هم برای خوشبختیشان به آسمان من رو می اندازند
به بچه ده ساله آخه تیکه می ندازن؟

بخدا بیش از همه میفهمه 

گفتم : خدایا؟ ؟؟دلم را شکستند .گفت :هیس نگران نباش آنها هم برای خوشبختیشان به آسمان من رو می اندازند
فلن که بوی بی شخصیتی از حرفای شما میاد کی به کسی که ازش بزرگتره میگه آشغال؟

اگه کسی یه وری کنه با ۶۳سال سن بگوزه وبخنده یا دست کنه توبینیش جلوت گرد کنه خودتم بهش میگی اشغال

گفتم : خدایا؟ ؟؟دلم را شکستند .گفت :هیس نگران نباش آنها هم برای خوشبختیشان به آسمان من رو می اندازند
دعوتشون نکن خب

خب نمیشه بخواست شوهرم سالی یه بار دعوتشون میکنم با ور کن دست خودمم نیست 

گفتم : خدایا؟ ؟؟دلم را شکستند .گفت :هیس نگران نباش آنها هم برای خوشبختیشان به آسمان من رو می اندازند
از ساعت دو میان برای افطار؟خوب از اول ناهار دعوت کن  بعدم دیگه تودوران اشنایی باید به فرهنگ خا ...

والا چی بگم من ۴ماه عقد وعروسیم فاصله داشت حیف دیر فهمیدم

گفتم : خدایا؟ ؟؟دلم را شکستند .گفت :هیس نگران نباش آنها هم برای خوشبختیشان به آسمان من رو می اندازند
وقتی دعوتشون میکنی رو مبلات یه چیزی بکش. فکرکن پدرخودته. 

به ولا پدر من وقتی میاد ۱ساعت قبل سفره میاد وبعد شام میره به همین ماه عزیز قسم اگه تاحالا توکاری دخالت کرده باشه برنج کی پخته چرا مرغ پختین 

گفتم : خدایا؟ ؟؟دلم را شکستند .گفت :هیس نگران نباش آنها هم برای خوشبختیشان به آسمان من رو می اندازند
خیلی عجله کردی حالا دیگه حرص نخور چه فایده ای داره

واقعا دارم تحمل میکنم شاید باورتون نشه هر موقع میان میرن مبلمان را پاک میکنم

گفتم : خدایا؟ ؟؟دلم را شکستند .گفت :هیس نگران نباش آنها هم برای خوشبختیشان به آسمان من رو می اندازند
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز