ديگه خسته شدم زندگيم همش نا اميدى و استرس شده شوهرم همش در حال خيانت كردنه جرات حرف زدن ندارم چون حاشا ميكنه و ميزنه همه چيو ميشكنه ديگه بهش علاقه ايى ندارم منم و يه بچه ى نه ماهه وقتى حالم بده حوصله اين طفل معصومم ندارم خدا از شوهرم نگذره اميدوارم بميره
چرا جدا نمیشی؟
اخی. ..
خیلی سخته تحمل زندگی اینجوری.
نميدونم جرات اينكارو ندارم با اينكه اگه خوانوادم هم از اين كاراش باخبر شن پشتيبانم هستن اما چند تا دليل دارم اول بخاطر دخترم
😯😯😯😯🙁🙁🙁
ان شاالله شوهرت ب خاطر دخترت سر به راه میشه و زندگیت همراه با عشق و آرامش میشه عزیزم... حق داری وقتی ادم از همسرش ناراحته واقعا اعصاب بچه اش هم نداره
من از طرف دخترت میگم من رو از یه پدر خیانت کار دور کن
وضع ماليش خيلى خوبه من چند ساله خيلى زجر كشيدم نميخوام اينجورى بذارم برم حق دخترمو اين دختراى خراب بخورن و بعد با اينكه ازش بدم مياد اما اين هميشه جلو چشممه بهش يه والستگى مزخرف دارم
از کجا فهمیدی خیانتاشو
یعنی دخترت تو یه زندگی خالی از عشق و پر از نفرت بزرگ بشه براش بهتره تا با یک مادر شاد و پر انرژی و تو یک محیط مثبت باشه؟؟!!
این چه حرفیه همه ی زنا میزنن که به خاطر بچم تحمل میکنم؟! مطمئن باش بچه هم تو اون زندگی لطمه ی بیشتری میخوره
من خودم بچه ی طلاقم یادمه تو دعواهای مادر و پدرم همش دعا میکردم از هم جدا بشن که دیگه تو اون شرایط نباشم
بعد از جداییشون زندگیم آروم شد!
نميدونم شايد اين كنراش اعتماد به نفسمو گرفته حالم خيلي زاره تهرانم تنهام خونوادم اينجا نيستن فقط چشمم به دره ببينم اين آقا كى تشريف مياره
ای وای عزیزم.چه شرایطت سخته دعا میکنم خدا بهترینهارو برات رقم بزنه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
