ديگه خسته شدم زندگيم همش نا اميدى و استرس شده شوهرم همش در حال خيانت كردنه جرات حرف زدن ندارم چون حاشا ميكنه و ميزنه همه چيو ميشكنه ديگه بهش علاقه ايى ندارم منم و يه بچه ى نه ماهه وقتى حالم بده حوصله اين طفل معصومم ندارم خدا از شوهرم نگذره اميدوارم بميره
ما ز ياران چشم يارى داشتيم ....خود غلط بود آنچه ميپنداشتيم
یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.
من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.
تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.
نه يكبار چند بار ازش خيانت ديدم و هربار حاشا كرده اينقدر بي محلي و دعوا كرده كه من بدبخت مجبور شدم بگم ببخشيد تو درست ميگى واقعا روح و روانم رو از دست دادم
ما ز ياران چشم يارى داشتيم ....خود غلط بود آنچه ميپنداشتيم
فقط نميدونم خدا چرا ميذاره اينجور ادما كه زن و بچشونو زير پا له ميكنن اينجور راست راست واسه خودشون خوش ميگذرونن من خودم خيلى دل رحم و وفادارم احساس ميكنم اين حقم نبود
بچتو بردار برو شهرتون روحیت عوض شه کم کم وابستگیتم بهش کم میشه..پولشون خرج کن به خودتو بچت برس عشقتو کن...سگ محلش کن .فقط شام و ناهارشو بزار جلوش ...بعد که وابستگیت بهش کمتر شد حالت بهتر شد میتونی بهتر تصمیم بگیری عزیزم
نميدونم چه حسيه خودمم نميدونم اگه دوست داشتن باشه اينجور با نفرت ازش حرف نميزنم يا اصلا دوست ندارم ديگه سمتم بياد البته اونم خيلى با من سردى ميكنه اما شايد بگم عادته چون اولين كسى بود كه تو زندگيم بوده تا الان
ما ز ياران چشم يارى داشتيم ....خود غلط بود آنچه ميپنداشتيم