همسرمو دیگه نمیتونم تحمل کنم

عزیزم حق داری خسته ای و ضعیف شدی احتمالا 

با توجه به محاسنی که گفتی و تو این دور و زمونه مجموع یک چیزای خیلی عالی رو با هم داره بهتره تمرکزت رو از ایشون برداری کارگر بیشتر بگو و کلا از رفاه مادیت استفاده کن برای کمک به خودت 

آخه همین که مرد پاکی هست و اهل دود و رفیق بازی نیست خیلی عالی هست چه برسه که از خانواده و وضع مالی و دست و دلبازی و محبت کلامی هم تعریف میکنی ....

یک کم اوقات فراغتت تو سایت بچرخ ببین ما با چه عتیقه هایی زندگی میکنیم  که دیگه خیر که هیچ فقط شر نرسونن خدا رو شکر میکنیم 

عزیزم کاملا درکت  میکنم من یوقتایی انقدر کلافه میشم از دست بچه هام میشینم  گریه میکنم یوقتا  تا ۳ یا ۴ روز جایی نمیرم چون خونه کمتر اعصابم خرد میشه اما باز هم چون میبینم همسرم سرش به زندگیش واز هر لحاظ اکی  هستیم من هم کوتاه میام چون وقتی میرم دورو ورمو میبینم خدارو شکر میکنم همسر شما کلا ابن مدلی  تغیر نمیکنه پس شما تا حدودی کوتاه بیا یه وقتایی خودتون بزارید تو فشار مثلا هر چند روز یه بار بگیر ببرتشون ۱ ساعت بیرون تا شما هم کمی آروم بشید و استراحت کنید 

نه میگفت چرا باید ۷۰ بدم به جوراب 

دیگه منم قاطی کردم کارت یارانه رو برداشتم گفتم هفته ای ۲۰۰ میدی نمی‌خواست بده منم گوشی برداشتم گفتم الان به بابات زنگ میزنم میگم اونم دیگه ترسید قبول کرد 

یه ویزیت برن متخصص گوارش

درمان داره خب مشخصه که سیستم گوارششون مشکل داره

سلام 

من یه همسری دارم دائما تنبلی می کنه بیشتر مواقعه تا ظهر خوابه ، و شاید تو ماه ده تا وعده هم غذا درست نکنه دارم تحمل می کنم ، با وجود اینکه وسواسی داره من کاملا درکش می کنم الان چهار ساله با این حالتش کنار اومدم و بهتر هم شده اما تا سریع بهش می گی بالا چشمت ابرو داد و بیداد می کنه و بهم توهین می کنه خواهشاً کمکم کنید زندگی برام خیلی تلخه اگر میدونستم متاهلی اینجوریه هیچ وقت ازدواج نمی کردم چقدر تو کارا خونه بهش کمک می کنم اما حیف.... معلم هستم یه مقداری حقوقم پایینه اما براش چیزی کم نذاشتم وام می گیرم براش طلا می خرم به فکر طلاق افتادم کم کم داره مهرش از دلم بیرون میره دیگه نمی تونم بچه هم نداریم 😔😔😢