ماجرای عذابایی ک از بچگیم بهم داد تو تاپیک قبله لطفا بخونید🥲💔از بچگیم بخاطر بی اهمیت ترین چیزا منو به شکل دردناک و وحشیانه ای میزد...از بچگیم صدام در نیومد اما الان دارم مقاومت میکنم و جوابشونو میدم چون تحملم تمومه. حرفای بدی راجب پدرم گفتم ک اونم شنیده...گفتم شاید بفهمه کاراش چقد ب من آسیب رسونده...گفتم پدرم سرهرچیز کوچیکی منت میزاره و میاد میزنه و دوسش ندارم و ازش متنفرم و..... تازه بیدار شدم دیدم کلی پیام داده. البته این پیاماش بعد هر کتکی میاد با حرفاش مظلوم نمایی میکنه ک ببخشمش اما باز تکرار میکنه. من دوماهه باهاش حرف نمیزنم..گفتم شاید تو این مدت عوض شده و دیگه تو فکرش زدنی نیست اما از پیاماش فهمیدم همونه💔اگه هستید بگید شاتاشو بزارم. تاپیک قبلیمم خواستید بخونید🖤
درکت میکنم و واقعا حق داریمنم از وجود پدرم،از خودش،از کاراش؛از همه چیش متنفرم و واقعا تا عمر دارم نم ...
هر روز ب خدا میگم زودتر منو ببر ، زوح زخمیم با هیچی درمان نمیشع
تنهایی؛آدم پوچ میگیره، آدم غنی تحویل میده.آدم ضعیف میگیره، آدم قوی تحویل میده.ذهن بسته میگیره، ذهن باز تحویل میده.آدم سطح میگیره، آدم خبره تحویل میده.آدم گم شده میگیره، آدم مصمم تحویل میده.تنهایی، یه نوع دستگاه اپدیته. دستگاه آدم سازیه.آدم توی تنهایی راهشو پیدا میکنه و ساخته میشه.مهم نیست چند سالته، خوبه که تنهاییتو دوست داشته باشی.و اگه از تنهایی فراری هستی یا میترسی. بدون به شدت قراره آسیب ببینی.-دیاکو.
سنت کمه منم همسن تو بودم پدرمو خیلی اذیت میکردم چون حرفامو نمیفهمید کارایی میکرد ک دوست نداشتم طرز فکرش عجیب و قديمی بود تا اينکه ده ماه پیش از دست دادمش و الان .....فقط میگم قدرشو بدون همین