مفهوم کل «کتاب انسان در جستجوی معنا»خلاصه میشد تو این جمله نیچه :«کسی که یک چرا برای ادامه زندگی داشته باشد،با هر چگونه نیز کنار خواهد آمد»
هر کس برای بقا و ادامه زندگی نیاز ب یه چرا و دلیل داره مثلاً ی دلخوشی برا بودن کسی ک کنارتونه،ی امید برا بدست آوردن کسی یا چیزی،ی حس خوب،،یا زندگی با خیال و رویا و...
چرای زندگیتون کیه یا چیه؟؟؟
خانواده
من واقعا دلیلی ندارم
یعنی داشتم از بس نشد و نرسیدم بیخیال دلیل شدم و ادامه میدم تا به یه جایی برسم
فقط فقط فقطططططط مادرم .
کسی که اگر نبود توان جنگیدن با خیلی چیزارو نداشتم
به نظر باید چرایی زندگی باید یه چیزی باشه که تا اخر زندگیت بتتونه لذت بخش باشه برات
نه عشق موندگاره نه هیچ شخص دیگه ای هر احساساتی یه روز فروکش میکنه و تموم میشه
تنها چیزی که تمومی نداره و هرچقد هم زیاد تر بشه جذاب تر میشه پول دراوردنه اونم نه هر پولی مثل پولی دربیاری که نه نوکری بالا دستیتو بکنی نه نوکری مردمو از خودت و مغزت پول دراری
باز ی هدف بسازید و تو مسیر رسیدن بهش زندگی کنید
منم خیلی از زندگیم پوچ و بدون چرایی گذشته،،الانم دلخوشی ندارم ب چیزی،ولی حداقل چند تا هدف دارم،برای رسیدن ب اونا زندگی میکنم..
بقول معروف انسان ها با رویاهاشون زندگی میکنن...
اگ تنها خود پول درآوردن بدون خرج کردن لذت بخش باشه این میشه طمع پول و ارضای ذهن با اومدن پول....پول درآوردن بخاطر چیزایی ک میشه با پول بدست آورد لذت داره،رفاه برا اطرافیانت،رسیدن ب عشقت،بدست آوردن خواسته هات،،عقده نداشتن برا داشتن چیزی ...ایناس ک پول رو لذت بخش کرده..
قبلنا ک توان کاریم کمتر بود ی مقدار پول خوشحالم میکرد ،اما الان ده برابر بیشتر همون مقدار میاد تو حسابم،بدون کوچکترین حس خوب یا خوشحالی،،ب مرور زمان خواسته های ذهن انسان بزرگتر میشه،ادمیزاد طمع کاره هیچ موقع سیر نمیشه،،آدمایی دیدم ک پنج تا کارخونه دارن،ولی باز شب و روز ندارن،ی دل سیر پیش خانواده نیستن،ی چند روز راحت نمیتونن بمونن خونه استراحت کنن،ذهنشون همیشه درگیر کاره..دلیل زندگی این آدما شده پول درآوردن ولی من ب شخصه قبول ندارم این نوع زندگی رو.
پول خیلی خوبه ،باهاش میشه خیلی چیزا رو بدست آورد ولی زمانی ک نه عشقی نه دلخوشی کنارت نباشه و دلیل و چرایی نداشته باشی تو زندگی،،هر چقدر هم باشه رضایت قلبی ک باید داشته باشیو نداری
چرای زندگیم خداست و رسیدن به خودش
درویشی از ابوسعید ابوالخیر سوال کرد:
ای شیخ او را کجا جویم؟
ابوسعید گفت:
کجاس جُستی ک نیافتی؟
در هر چه نگری او را بینی.
آدمیزاد با فکر کردن و توسل ب معبود کمی ذهن درگیرشو آروم تر میکنه..منم همینطور.
خودمم اهل خودشناسی و فلسفه و همینطور شعرای مولانا و شمس م،کمی میفهمم منظورت رو،ولی باز نمیتونم قبول کنم دلیل و چرایی زندگییتون این باشه
شاید شما حال نکنی ولی لذت بخش ترین حس دنیا پول داشتنه میتونی هرکاری بکنی هیچ محدودیتی نداری
هیچ حسرتی نداری
اونایی که شب و ورز ندارن به خاطر پول لذت میبرن از کار کردن زیاد اونقد قوی هستن که برا آروم شدن نیازی به کمک و دلداری کسی ندارن
اون که بله ماها نمی‌تونیم اونا رو بفهمیم..
نظرم راجب شماهم بخاطر اینه که دیدگاه های هر کس متفاوته منم نمیتونم شمارو بفهمم،،اندازه درک و برداشت خودم گفتم.
بله قبول دارم یکی از این راه ها خدمت ب خلق.
راه رسیدن زیاده،اگ بخواهیم.
ممنونم شماهم موفق باشی
فک کنم نتونستم منظورمو بفهمونم..بله پول داشتن لذت بخشه کسی هم نمیتونه منکر این بشه،،۹۹درصد بدبختی های زندگی خودمم فقط با پول حل میشه پس نمیتونم خلاف واقعیت رو بگم.
منظورم اینه ک خود پول درآوردن ب تنهایی نمیتونه چرا و دلیل باشه،،مثلا من خودم پول درمیارم ک مشکلاتمو حل کنم،ب کسی ک دوسش دارم برسم،رفاه و خونه زندگی داشته باشم،،پس دلیل من از پول درآوردن فقط رسیدن ب این چیزاس،،خود اون پول درآوردنه هدفم حساب نمیشه ک،فقط پله های رسیدن من ب هدفامه.
پول درآوردن بدون انگیزه مصرف کردنش بی معنی..اون انگیزه و امید رسیدن بهش میشه چرای شما برای بقا.
