شبا جدا میخوابم .توی یک اتاقیم ولی ما دو تا بچه داریم که شبا پیش ما میخوابن،یکی پیش همسرم یکی پیش من ( خودم میدونم اشتباه و خیلی تلاش کردم جداشون کنم اما تا به الان موفق نشدم ی مدت جدا میشن دوباره میان اتاق ما ) از جدا کردنشون ناامید شدم .الان مدتهاست ما کنار هم نخوابیدیم و کن واقعا کمبود محبت و آرامش همسرم دارم.چندین بار به همسرم گفتم حداقل شما دیرتر بخواب که من بیام کنارت اما اونم با بچه ها میخوابه. خیلی وقتا بهش گفتم اما باز خوابش میبره.امشب گفتم خواهش میکنم نخوابی تا بچه خا بخوابن اما خوابید و من همچنان تنهااا وناراحت !!!!
بچه عجیب ترین موجود دنیاست...می اید،مادرت میکند،عاشقت میکند،رنجی ابدی را دروجودت میکارد،تا اخرین لحظه عمر عاشق نگهت میدارد وتمام...! بگمانم مادر بودن یک نوع دیوانگی ست، وقتی مادر میشوی رنجی ابدی سراغت می اید، رنجی نشات گرفته از عشق..،مادر که میشوی میخواهی جهان را برای فرزندت ارام کنی،میخواهی بهترین هارا از ان او کنی،وقتی می خزد،چهاردست وپامیرود،راه میرود ومیدود،توفقط تماشایش میکنی وقلبت برایش تند میتپد..❤از دردش نفست میگیرد روحت از بیماری اش زخم میشود،مادر که میشوی دیگر هیچ چیز جهان مثل قبل نخواهد بود،مادر که میشوی کس دیگری میشوی کسی که وجودش پر از عشق وجنون ودیوانگی ست
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر لای موهای تو گم کرد خداوندش را ...🥀🥀 دشمنت را هم چو میخ خیمه می خواهم ، مُدام سر به سنگ و تن به خاک و ریسمان در گــردنش 🥺🥹💫💫