چیکار کنم

عزیزم ب مشاوره و دکتر مغز و اعصاب مراجعه کن شاید نیاز به داروی اعصاب داشته باشی اما راه بهتر اینه رو خودت کار کنی و ب خودت انرژی منفی  منتقل نکنی

عزیزم این حس ها از ناکافی بودن میاد و کمی نشونه ی افسردگیه

باید برای خودت کاری دست و پا کنی، اگرم شاغلی که شغلتو عوض کن بدردت نمیخوره

ولی من فکرمیکنم کار درست و حسابی نداری یعنی بیکاری، هنری نداری  روزاتو به بطالت میگذرونی

اگه چندروزت واقعا مفید باشه این حسو نداری و تز خودت راضی هستی ولی این روزها تعدادشون کمه

حرفاتو کاملا درک میکنم چون خودمم درگیرش بودم و هستم ولی دارم برای بهترشدنش تلاش میکنم

به همسرت نیازی نیس بگی بنظرم سعی کن با رقص و ورزش باشگاه حال خودتو خوب کت

بنظر من میازی به دارو نداری فقط نیاز به محرک داری، یچیز جذاب پیدا کنی، با دوستای با انگیزه وقتتو بگذرونی تا تو هم به حرکت بیوفتی

وقتی روزهات مفید باشه ، به بطالت نگذره و پیشرفت کتی همسرتم برات ارزش قائل میشه و تورو خانم مستقلی میبینه که درتلاشه ، حس هردوتون عوض میشه

مرداد همشووون همینن عزیزم کلا اخلاق و حالشون همینه شوهر منم عقدیم اصلا نه زیاد زنگ میزنه نه توجه ما زناییم که همش تشنه محبتیم مردا براشون مهم نیس درگیر کار و پول و دغدغه

ایرادی نداره عزیزم منم چندساله متاهلم و بیرون از خونه کار نکردم، مستقیما بهم نمیگه نرو ولی هرچی اگهی بهش گفتم فلانجا هست و اینا یچیزی بهونه اورده خودم متوجه شدم دوس نداره برم بیرون کار کنم، برا همین از بافتنی و نقاشی گرفته تا هرچیزی بگی خودمو باهاش سرگرم کردم و حتی چیزایی هم اینترنتی فروختم، مهم اینه که جا نزنی عزیزم و راه در رو برا خودت پیدا کنی که چجوری فرصت بسازی

منم گفتم فایده نداره انقدم امشب گریه کردم که الان حالم خیلی بده اما بعد میگم به جهنم 

عزیزم گفتنش انگار ادم اویزونی هستیم و بهشون حس منفی میده و تازه بدشون میاد، باید با ترفندهایی دلبری کنی و خواسته ت رو زیرکانه بگی، متاسفانه اینچیزارو بهمون یاد ندادن ولی هیچوقت دیر نیست که دنبالش باشی و یاد بگیری