سلام دوستان عزیز اول این که ممنونم بابت نظرتون مچکرم🌱
خب خلاصه کنم داستان رو: داستان این که من از آقای برای اولینبار در طول عمر 22خوشم اومد ازشون قبلاً دوس پسر اینا هم نداشتم چون ایمان دارم عشق یکبار که باارزش نباید قلب رو ب دس هرکسی دادش دوستان از اونجای آدم خجالتی نیستم رک بهش گفتم جوابشون شد همدگ رو حضور ببینیم ک بیشتر آشنا بشیم ت سه روز چت کردن حس کردم آدمی که چهارچوب نداره برای همین نرفتم قیدشو زدم قبلش هم ت محل آمارشو در اوردم «چون ت یک محله هستیم» چیزای خوبی نشنیدم اهل دختر...بهش هم رک گفتم بابت این رفتارها مثل یکیش«گفتش دوسم داره کدوم آدمی ت دو سه روز چت اینو میگه آخه » «داری باهاش چت میکنی جواب نمیده سوالی که جواب داره!!»هیچی بهشون گفتم بابت این رفتارها قیدشو زدم ت چن بار ک رد میشدم از محل منو میدید زنگ یا پیم میداد ک جوابشو ندادم اخرش سیمکارتمو خاموش از اون خیابون هم دگ رد نشدم که نبینمش..از این داستان 6ماه میگذره برگشتم ب مجازی با همون سیمکارت ک پروفایل گذاشتم پیم دو نفر بهم داد ک میخواست آشنا بشه یکی از ایشون ت ی قوم که ایشون بودن این طرف هم بود لباسهاشون ت پروفایل منظورمه مثلا بختیاری بودن زدم بلاکشون کردم
همین دگ من ت اوایل از زندگیم زده بودم موسیقی کار میکنم درس کار حوصله نداشتم اما ت این 6ماه فقط ب خودمو زندگیم وقتو زمان دادم قیافم هم اوکیه ازش «اینو گفتم که فکر نکنید که شاید ازم خوشش نیادش میادش شایدم نیادش ولی پیشنهاد زیاد دارم ولی دلم گیر این میمونه که ازش فراری هستم شایدم خوشش نمیادش چون ب قیافه نیست از کسی خوشت بیادش درسته اینم میدونم
شرمنده زیادی حرف زدم ب کمکتون نیاز دارم ممنون میشم مچکرم دوستان🌱💙