2777
2789
عنوان

تو بچی بهم تجاوز شد:)

| مشاهده متن کامل بحث + 13831 بازدید | 200 پست
تقریبا چندسالی از این اتفاق میگذره تو یکی از محله های داغون شهرمون یه خانواده ای بودن که پدره تعمیرگ ...

خونوادگی فساد اخلاقی داشتن اینا 

خدا همیشه بهترینهاشو به کسایی میده که در انتخاب‌هاشون به خدا اعتماد و توکل دارن🎀 **همه چیز از فکر آغاز می‌شود ،فکر ما تبدیل به احساس می‌شود و احساس در ما باعث بروز یک رفتار می‌شود.و این رفتار ما پس از مدتها عادت و سپس تبدیل به شخصیت ما می‌شود☝🏻**

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عزیزم من ندیدم پست هامو بخون  ما از کوه بالا میرفتیم پر درخت ... بود  بعد من خون دماغ شد ...

وا همسن بچش بوده خواهرت که

خدا همیشه بهترینهاشو به کسایی میده که در انتخاب‌هاشون به خدا اعتماد و توکل دارن🎀 **همه چیز از فکر آغاز می‌شود ،فکر ما تبدیل به احساس می‌شود و احساس در ما باعث بروز یک رفتار می‌شود.و این رفتار ما پس از مدتها عادت و سپس تبدیل به شخصیت ما می‌شود☝🏻**

خب

این رابطه ادامه پیدا میکنه تا دختره وارد دبیرستان میشه و پدرشون ازدواج میکنه

بعده مدتی واسه دختره خواستگار میاد اونم میگه از این زندگی داغون فرار کنم جواب مثبت میده اما وقتی واسه گواهی عروس (تو منطقه ما رسمه) میره دکتر به نامادریش میگه این باکره نیست

نامدریشم اینقدر اصرار میکنه که بهش میگه با پدرم بودم بعدشم یه درگیری خانوادگی که دختره تهدید میکنه پیش همه میگم باهام چیکار میکنی

از این به بعدشو لطفا خانومای باردار نخونن

چند سالش بود ؟ تو چند سالت بود ؟

اون پیر بود سنش رو نمیدونم فکرش رو کن دو بار مکه رفته بود همه میگفتن حاجی. من 7یا8سالگی  البته چند بار که دیگه خونشون نرفتم هرچی مامان بزرگم میگفت بیا نمیرفتم که خواهر کوچیکم  وقتی من راهنمایی بودم اون ابتدایی بود میخواست بره پیس مامان بزرگم که اجازه ندادم ترسیدم به اونم دست بزنه و هیچ وقت نذاشتم خواهرم بره بمونه تنها خونشون

خدا با بچهاش آزمایشش میکنه و تا بوده قانون دنیا همینه

درسته منم هر وقت میخوام درد و دل کنم به خدا میگم هر کاری میخوای با خودش کن. اصلا دوست ندارم تاوان کاری که باباش کرده بچه‌اش پس بده

زندگیم فقط دو حرف خواب خواب..!
اون پیر بود سنش رو نمیدونم فکرش رو کن دو بار مکه رفته بود همه میگفتن حاجی. من 7یا8سالگی  البته ...

هرچند به مامانم و مامان بزرگم بارها گفتم متنفرم ازش. مامان بزرگم میگفت حرفی بهت زده که باهاش دعوا کنم من میگفتم نه فقط ازش متنفرم 

اون پیر بود سنش رو نمیدونم فکرش رو کن دو بار مکه رفته بود همه میگفتن حاجی. من 7یا8سالگی  البته ...

مامان بزرگت تو این داستان رو مخ تر بوده با این شوهرش 

خدا همیشه بهترینهاشو به کسایی میده که در انتخاب‌هاشون به خدا اعتماد و توکل دارن🎀 **همه چیز از فکر آغاز می‌شود ،فکر ما تبدیل به احساس می‌شود و احساس در ما باعث بروز یک رفتار می‌شود.و این رفتار ما پس از مدتها عادت و سپس تبدیل به شخصیت ما می‌شود☝🏻**

این رابطه ادامه پیدا میکنه تا دختره وارد دبیرستان میشه و پدرشون ازدواج میکنه بعده مدتی واسه دختره خ ...

پدرشم که دیگه نمیدونه چیکار کنه به بهانه حرف زدن دخترشو میبره تو تعمیرگاه و با چند ضربه به سرش اونو میکشه جنازه شم مبندازه تو ماشین و به زنش میگه که چیکار کرده زنشم از ترس آبروش هیچی نمیگه باهم میرن جنازه رو تو یه زمین کشاورزی خارج از شهر دفن میکنن 

شب بعدش از ترس اینکه نکنه سگ بو بکشه و جسرو بیاره بیرون دوباره میرن جنازه رو درمیارن ایندفعه تو خود تعمیرگاه چالش میکنن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز