متاسفانه داستان واقعیت داره ...
ماجراای یه مردی که با تک دختر اقای دکتر سرشناس ازدواج میکنه و به کمک پدرزنش هم دختره و هم مرد باهم دکتر میشن خانم دکتر زنان و اقا متخصص داخلی
به لطف و کمک و هزینه هاای پدر زن
چن سال میگذره صاحب بچه دختر میشن و اوضاع و وضع مالی مرده توپه توپ میشه
تا اینکه یه مطلقه بسیار فقیر میاد منشی مطب اقای دکتر میشه.
با دلبری و ... و هرچی دل دکتر رو میبره این خبر به گوش زن دکتر میرسه و یک روز مچ شوهر و منشی رو تو مطب میگیره و ... دعواا و کتک کاری میشه و خلاصه طلاق میگیرن و دکتر همون منشی رو میگیره
واای من خودم شاهد این قضیه ها هسم چون کنار مطب دکتر ما مغازه داریم
همون منشی فقیر همه جای بدنش رو عمل میکنه به یه ملکه تبدیل میشه با ماشین شاسی میلیاردی و از بخت خوبش حامله میشه وپسر به دنیا میاره و دکتر بیشتر عاشق منشی مطلقه میشه
مطلقه یه افاده ای گرفته .همه رو به چشم منشی میبینه😂
بیچاره اون زن اول هر وقت میبینمش دلم میسوزه براش