الان تاپیک پر بازید دیدم یادم افتاد
توروخدا اگر مادرید بچهاتونو تنها خونه هیچکس نزارید حتی خواهرتون
یادمه با خانوادم رفتم خونه خالم اینا بعدش یهو تصمیم گرفتن برن بیرون من مریض بودم ۹سالم اینا بود موندم خونه پسر خالمم ۱۶،۱۷سالش بود موند خونه بقیه رفتن بعد از چند دقیقه صدام زد بیا بهم آب بده رفتم آب بدم بهش دیگه نزاشت از آشپزخانه برم بیرون کثافت ازم سواستفاده کرد ایشالا خیر نبینه الانم 20سالشه دعا گرفته نمیتونه با هیچکس ازدواج کنه
توروخدا هواستون به بچهاتون باشه
من عقلم کم بود نتونستم به خانوادم بگم ترسیدم اما شما مراقب باشید