من که نگفتم چرا منو نبرد با دوستاش بود مشکلی نداشتم از این می‌سوزم که ارزش اون زن بیشتر از من بود؟خودش دیده چطور همه جوره کنارش بودم پا ب پاش اومدم چقدرررررر سختی کشیدم الان این جوابم باشه که خودش همش میگه ببخشم اونجور که میخاستی نبودم من شرمندت هستم درد دل من که یکی نیست تو اوج نو جونیم نامزدی شدم پست فطرت از آب در اومد زمانی که به هیچ احدی فکر نمی‌کردم به هیچ مردی اعتماد نداشتم همسرم وارد زندگیم شد با همه نا امیدیم با همه سختی هام بهش دل بستم این بود جواب اعتمادم😔همش به بابام می‌گفت ترسیده شده هیچ وقت کاری نمیکنم پشیمون شه اون روزا قند تو دلم آب میشد اما الان من اولویتش نیستم هیچ وقتی برام نمیزاره من زنشم هزار تومن پول تو جیبی به من نمیده
وقتی زیادی خوب باشی همینه✅✅
نکته اخلاقی
عزیزم. اینا همه از شل گرفتن خودته. من اگه همسرم با دوست دختر رفیقش بره بیرون زنگ میزنم میگم با دوستم و دوست پسرش بیرونم. چیزیم گفت میگم پس طلاقم بده بعد برو ولو گردی. شما انقد مظلوم بازی دراوردی میدونن کاری نمیکنی سوارت میشن
ب چ دلیل زنگ مادرشوهرت زدی مشکلتو با شوهرت حل میکردی چرا همون شوهرتو آزاد ولش کردی ک با رفیقاش و دوست دختراشون بره بگرده بعدم میگی اعتماد کامل دارم؟؟
حالت خوبه چ ربطی ب اعتماد داره تو برو شوهرتو اول اصلاح کن پای مادرشم باز نکن ب زندگیت توقع بیشتر از این بوده دیگ
فکر من به جاهای خیلی بدی رفت
از کجا مطمعنی هی میگی مطمعنم مطمعنم مگه الان تو باهاشی ببینی داره چه گوهی میخوره که میگی مطمعنم برو داستان زندگیارو بخون طرف رو سر شوهرش قسم میخورد بهش خیانت کرد اونوقت تو میگی مطمعنم تو مطمعن نیستی فقط خودتو گول میزنی و سرتو مث کبک کردی زیر برف
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
