زنداداش منم همینه هر کاری هم میکنه خانواده ی من پشتشن و تحویلش میگیرن هم بی منظوره هم زبون داره تا کجا
طفلک داداشم جاهایی هم که حق داره مجبوره بخاطر پدر و مادرم حق و بده به زنش اینه که زنش کلا دور برداشته
هزارتا کار خوب براش میکنیم نمیبینه ولی یه کاری که بازم باعثش بوده و دعوا راه انداخته رو میکنه پیرهن عثمون
صبح تا عصر خوابه بلند نمیشه یه غذا درست کنه برای برادرم بعد یا پایین تلپ میشن خونه ی ما یا زنگ میزنه جیره شو میگیره یعنی پررو گیری رو به حد اعلا رسونده آخر هفته ها هم که برادرم خونه س خانم میره خونه ی مامانش که یه غذا واسه شوهرش درست نکنه اونم میفته گردن ما یا دلش گرفته مسافرت میخواد یا گردش و لباسای آنچنانی جهازی هم مادره بهش نداد برادرم کم کم خرید براش
خونمون میاد غذا کشیدیم برای خودش تنها میخوره بعد شقابش رو بجای اینکه بشوره سر میده تو ظرفشویی
میخوام بگم خانما وقتی ازدواج میکنید دیگه دختر خونه نیستید مسئولیت هاتون تغییر میکنه خانواده شوهر دشمن خونیتون نیستن که هر چی محبت میکنن فکر میکنید بخاطر خوبی خودتونه احترام احترام میاره
اگه خواسته ای از همسرتون دارید با احترام بگید یه کلمه ی عزیزم گفتن یا تشکر کردن معجزه میکنه
حسادت رو بذارید کنار بخدا زنداداش من با وجود اینکه همه چی داره بازم چشمش رو زندگی منه
من خودم تو زندگیم زیاد سختی کشیدم و هر چیزی که به دست آوردم با سختی بوده اما متاسفانه چشم ندارن ببینن
پیش مشاور هم رفته چیزایی که به نفع خودشه تو رندگی عملی میکنه چیزایی که به نفعش نباشه نه
امیدوارم زودتر به خودش بیاد
والا اینجا دیدم و خوندم که یه عده بنده خداها از دست سوهرا و خانواده شوهراشون چه بلاهایی میبینن بعد اونی که آدم خوب نصیبش میشه قدر نمیدونه😔