2777
2789
عنوان

وااای خسته شدم از مهمموننن

154 بازدید | 16 پست

من اصلا اخلاقم مزخرفه دیگه واقعا نمی‌کشم 

قدیم خونم جا داشت مهمون میومد اذیت نمی‌شدم الان کوچیکه وقتی مهمون میاد انگار غصه ام میگیره 

مراعات نمیکنن اصلا ظرف میشورن همه جارو خیس میکنن 

آشپزی میکنن روغن همه جارو بر میداره 

واقعا خستم باردارم هستم 

دیگه دارم اذیت میشم کاش برام دعا کنید خونه بزرگتر بگیریم 

تو بارداریم میان یه ماه یه ماه خونه ام میمونن 

خواهر شوهرم میگه درسم تموم شده کلا میام اینجا من اصلا دوست ندارم بیاد 

دلم پرایوسی میخواد




بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اینیکه شما میگی مهمون نیست همخونست

ای خواهر از یه شهر دیگه میان میمون خونم راجب همه چیزم نظر میدم مراعات وسایلمو نمیکنن 

رفته گوجه تخم‌مرغ پخته رو گازو در روغن کرده بعد با دستمال روغنارو پخش کرده 

کف آشپزخانه سرامیکع اینه آیه همش دستاشو میشوره آب میپاشه کفش منم مثل کوزت با شیشه پاکن میوفتن به جون سرامیکا

میفهممت ولی چه دلیل داره خواهرشوهرت بیاد خونتون بمونه رو نده بهش مگه هتله بیاد بمونه

رو نمی‌دم اینه اگه رو بدم که بدتره 

همش میگه من واسه فوق میزنم شهر شما 

شوهرم واقعا خیلی بی درکه فک می‌کنه کمکم میکنم ولی بدتر زحمتن


یه دعوا راه بنداز دیگه راه نده.ارامش خودت از همه چی مهم تره

والا مادرشوهر اومده بردمش هزارتا دکتر قلب چشم قند  بعد یه روز به شوهر گفتم من باردارم سخته هی از این دکتر برم اون دکتر فرض کن با شکم هفت ماه از اینجا به اونجا  تازه واسه نوار قلب هم باید میزدم دیگه نمی‌تونستم  بعد که شوهرم رفته شروع می‌کنه به گریه 

بخدا تو بارداری آنقدر اینارو دیدم خانواده خودمو ندیدم

رو نمی‌دم اینه اگه رو بدم که بدتره  همش میگه من واسه فوق میزنم شهر شما  شوهرم واقعا خیلی ...

غلط کرده پس شوهرت چیه این وسط توام بنداز رو شوخی بگو باید بفکر خونه مجردی باشی

پسر قشنگم با امدنت زندگی مامان رنگ و بوی بهشت گرفت🩵
پس حریم شخصی ادم‌چی میشه  عجب ادمایی پیدا میشن

حریم شخصیم مرده خواهر من از اول دی تا آخر دی امتحان داشتم زنگ زده بهم میگه من یک بهمن دارم میام  من به مامانم گفتم بزار بیاد بره که بعد سیسمونی بگیرم بعدشم یه برنامه شمال ریختیم  با همسرم گفتیم بریم یکم حال و هوای امتحانام عوض شه که گفت میام که ما گفتیم بزاریم بعد دوهفته هتل گرفتیم پول روز دادیم خانم تازه کنسل کرد رفت شلمچه از اونجا سوار اتوبوس شده اومده قم

غلط کرده پس شوهرت چیه این وسط توام بنداز رو شوخی بگو باید بفکر خونه مجردی باشی

والا گفتم من حوصله خودمم ندارم جالبه روزمین کمرش درد می‌کنه همچین رو مبلام لم میده حرصم میگیره🤬🤬🤬

والا گفتم من حوصله خودمم ندارم جالبه روزمین کمرش درد می‌کنه همچین رو مبلام لم میده حرصم میگیره🤬🤬🤬

خوب گفتی بعدم اصلا امدن قیافه بگیر  سرد رفتار کن 

پسر قشنگم با امدنت زندگی مامان رنگ و بوی بهشت گرفت🩵
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792