من همسایه این مدلیه دارم چنان دلسوزی کردم وپاب پاش ساعت ها وایسادم دمدر.اینقد درزد ک بچم توخواب میپریدو چاردستوپا میدوید تواتاق😭ولی جواب همه محبتام داد.یهلحظه خندم گرفت ک خندیدم باهمسایه قاطی نشوب هیچ وجه
باهام دعواکردو هرچی ازدهنش دراومد وهرچی ازخونه زندگیم میدونست جلوهمه همسایه هابهم گفت.من توبه کردم ک دیگه دلسوزی نکنم محبت نکنم
حق داری.تبدیلش کن به روزی یه بار به صورت نشسته
خودت برو خونه ش.یه قوری چای هم ببر. نیم ساعت بشین. گوش کن... برو... بعد یه مدت تبدیلش کن به روز در میون... بعدم دو روز در میون... ولی قطعش نکن گناه داره یه دوست هم اگر براش پیدا کنی فبها المراد
خودش دوست داره چند تا باهاشون در ارتباطه ولی پیش من از مشکلات و گرفتاری هاش میگه خودشو از نطر ردانی تخلیه میکنه و من روحیه ام‌آسیب دیده واقعا . من خودم حتی دیگه نمیخوام حتی دو دقیقه هم باهاش صحبت کنم، این مشکلاتشو به دختر خودش نمیگه مبادا ناراحت بشه بعد میاد به من میگه
منم باید از اول رو بهش نشون نمیدادم اینقدر در میزنه در رو باز نکنم به گوشیم زنگ‌میزنه منو سر پا نگه میداره حرف از مشکلاتش به من میزنه روان منو آسیب میزنه ولی به دخترش نمیگه مبادا دخترش ناراحت بشه، یمدته سرپا وایستادم کمرم دردگرفته
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
