ببین منم این چیزا رو نمیتونم درک کنم
ولی خودمو میزارم جای همسرت خب منم دلم برای پدرم میسوزه حتی اگه پدر از اون دست ظالمین باشه به هر حال یه حسی بهش دارم
همسرت قلب مهربانی داره
پدر من همینجوره پدر ومادرش در قید حیات هستن متاسفانه در حق پدرم خوبی نکردن تا تونستن ازش فقط پول کشیدن با اینکه پولدارن بقیه عمه ها وعموهام هستن اونا پدر مادشون تحویل نمیگیرن
پدرم دلش میسوزه فکر کن بابام سر کار بود مامانم زنگ زد گفت خونمون مار اومده
بیا بیرونش کن
اصلا نیومد مهم هم نبود واسش
چند روز بعد مادر بزرگم به پدرم زنگ زد بیا خونه من دفتر تلفنم گم کردم پدرم کارش ول کرد رفت خونه پیش مادربزرگم
ببین هرچی باشه اون پدر منه بخاطر ما نیومد خونه به دادمون برسه
ولی من بفهمم خار رفته تو پاش خیلی ناراحت میشم
منم دوست دارم بچه هام همینجوری دوسم داشته باشن
تو خودت دوست نداری بچه هات مثل شوهرت دوست داشته باشن؟
واینکه هیچ وقت بد پدر شوهرت پیش شوهرت نگو شوهرت همیشه پیش خودت نگه دار