آره خیلی سال پیش قبل از ازدواج ما شوهرم مریضی خیلییییی بدی گرفته در حدی که احتمال مرگ وجود داشته
بعد پدرش اینو میذاشته خونه میرفته بیرون غذاشو میخورده بعد برمیگشته خونه به شوهرم میگفته یالا منو ببر بیرون بگردون
این فقط ی مثالشه
سه ماه پیش عروسیمون اصلا نپرسید کم کسری دارین ندارین عین مهمون اومد نشست و رفت
عروسیمونو بابام گرفت باورت میشه?
اگه الان بهش بگن زن پسرت مرده تو کونش عروسی میشه