شوهر احمق

وابسگی بیمار گونه دارن

ببین الان با خودخوری چیکار میتونی بکنی من میفهمم شوهرت دل شوره ای هست بیخیال نیست الان جز اینکه اعصاب خودت بدتر خورد میشه شوهرتم بدتر استرسی میشه کاری نمیشه کرد خواهرانه بهت میگم من چهل و دو سالمه خودتو زندگیتونو درگیر این مسائل نکن میفهمم تو از پدرشوهرم دلخوری شوهرتم میاد از نگرانی‌ای واسع باباش میگه شما بدتر می‌ریزی بهم ولی فکر چندسال بعد خودت باش که از الان داری خودخوری میکنی مطمئن باش شوهرتم میفهمه و اذیت میشه خودتم بدتر داغون میشی

خدا بهت صبر میده عزیزم فقط کافیه رو خودت کار کنی و صبور بشی منم مثل خودت از سمت خانواده شوهر در عذاب بودم من کسی نبود بهم بگه بیخیال شو فردا مریض میشی عصبی،میشی آلان بعد این همه سال میگم کاش بیخیال شده بودم شما هم نسبت به حرفای شوهرت بیخیال شو رو خودت کارکن هیچکسی جز خودت دلسوزت نیست به فکر سلامتیت باش این روزا هم میگذره

بنظرم هم اینقدر شوهر مهربانی نیس فدات چون باید حق رو به حقدار بده چون پدرش رو زندگی پسرش دارع تاثیر منفی می‌زاره حداقل قبول کنه که پسرش ازدواج کرده و دیگه بچه نیس و از دخالت کردن دست برداره و با عروسش خوب باشه هرچی باشه ما جوونا از بزرگترها انتظار و الگوی ماهستن و بزرگی کنند تا کپچیکترها هم قدرشونو بدونن شوهرش اشتباه بزرگی می‌کنه که ببین زن و پدرش خودشو درگیر می‌کنه

حرفاتون درسته ولی بابا همه جورش واسه آدم بابا هست .اگر خدای ناکرده بابای خودتونم همینطوری بود متوجه می‌شدید که بازم دوسش دارید و دلتون براش میسوزه و اگر بهش محبت نکنی بعد مرگش حسرت میخوری.نمیشه ولش کرد به امان خدا.بالاخره تو بغل همین بابا بزرگ شده و خودشم یه روز پیر میشه.پدر شوهرش بد باشه هم پسرش که نمیتونه قیدشو بزنه.همین بابا یه روزی زحمت پسرش رو کشیده تا بزرگ شده‌.