ابی تر از انم که بی رنگ بمیرم
از شیشه نبودم که با سنگ بمیرم
من امده بودم که تا مرز رسیدن
همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیرم
تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبم
شاید خواست که دلتنگ بمیرم
یا که :
تا بودیم نبودیم کسی
کشت مارا غم بی هم نفسی
تاکه رفتیم همگی یار شدند
تاکه خفتیم همه بیدارشدند