هرچی بهش گفتم نکن هی پاشو محکم تکون میداد میکوبید زمین.منم کنارش دراز کشیده بودم.۶سالشع.گفتم نکن آخرش کوبید ب شکم من.منم داد زدم سرش از حریم نشستم گریه کردم .سه روز مونده ب موعدم هورمونام بهم ریخته سر هرچیز کوچیکی عصبانی میشم .ازین طرف از انتظار هم خسته شدم همش میگم اگه حامله باشم چی.الان زیر شکمم تا کشاله ران راستم هم درد میکنه😭خیلی حالم بده..اینم مامانش گذاشته پیش من ک ب بچه کوچیکش ک مریض شده بهتر برسه حرفمم اصلا گوش نمیده دو روزه خونه ما مونده...توروخدا ی چی بگین حالم خوب شده یکم همش بی اختیار گریم میگیره