بچه ات چند سالشه؟
چندین سال پیش تهدیدش کردم به پام افتاد التماس کرد قبول نکردم رفت بنزین آورد خودشو آتیش بزنه ترسیدم خون نجسش بیفته گردنم میدونی که تو جامعه زن ستیز ما هر اتفاقی بیفته مقصر زنه هر چند این حروم زاده از مجردی و زمان نامزدی و عقد به من خیانت می کرد و هفته های اول ازدواج دستش رو شد در صورتی که عاشق من بود و هر کاری کرد به دستم بیاره این شد عاقبتم. نتونستم به کسی بگم البته به مادر و خواهرش گفتم و اونا گفتن باید خفه خون بگیری زن اگر زن باشه تو رختخوابشم زن دیگه ای رو ببینه میمونه آبروی خانوادش رو نمیبره! اینقدر بدبخت و بچه بودم نتونستم به خانواده خودم بگم البته بخاطر مامانم که اگر بگم سرم درد میکنه هم تا پای بیهوشی میره . چندماه بعدشم در حالیکه بازم تو ذهنم جدایی بود ناخواسته باردار شدم خیلی گریه کردم ولی بچه موندگارم کرد همه ی این سختی ها رو یک تنه کشیدم اما هیچ وقت آدم نشد چند ساله گوشیش رمز داره از اول اونموقع که هیشکی وابستگی به گوشی نداشت این لجن همیشه تو گوشی بود . چندساله نگاه به کاراش نمیکنم خودمو میزنم به خریت که نبینم اما مثلا تو این یک ماه دوبار نگا حرکات دستش و صفحه گوشیش کردم همون دوبارم داشت خیانت میکرد.
از پیام های همه شما ممنونم خیلی میترسم خیلی از سختی راه از سرزنش ها از قضاوت ها این که نکنه این وابستگی لعنتی مانع انجام تصمیمم بشه دوری دخترم که جونم بند به جونش نمیدونم ولی هر چی که پیش بیاد میخوام اولین قدم جدی رو بردارم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
