قلبم داره آتیش میگیره دلم بحال خودمو بچم میسوزه گناهِ منو این بچه چیه که باید اینجوری زندگی کنیم. بخدا هیشکی از دلم خبر نداره قلبم تیر میکشه. پارسال که خودش اعترراف کرد دوسال با یه دختره بوده و مثل زن وشوهر بودن اما تموم شده خدا میدونه چرا الانم چندوقته خیلی خیلی شک دارم حس میکنم دوباره با همونه اینی که بزور حموم میرفت الان تندتند میره هی اصلاح میکنه موهای بدنشو حتی.. یروز درهفته ام خونه نمیاد الکی میگه با دوستامم میدونم با هم قرار دارن منم نزدیکش میشم پسم میزنه خودشم که سمتم نمیاد. حالم ازش بهم میخوره بی پولیش از یطرف الانم که بخاطرش اومدم خونه مادرش با اونا زندگی میکنم چون نتونست خونه اجاره کنه. بخدا الان منو پسرم تو یه اتاق خواب کوچیک نشستیم اونم رفته دنبال عشق و حالش آخه چرا با ما اینکارو میکنه مگه من چیکار کردم
هی مسخرمون میکنه میگه شمام با این شوهرکردنتون آبرو واسمون نذاشتیم اونکه رفته به معتاد یکی رفته به بی پول و خائن. حالا خودشم بدتر ازماست از زنش مثل چی میترسه و تا یچی میشه زنش ازخونه میندازش بیرون
از کجا میاره پول تتو و ورزش میده یا دماغش رو عمل کرده چند سالشه میسه عکس شوهرت رو بزاری دوست دخترش خ ...
بپرسم که خودشو میکشه میگه پول خودمه بتوچه. بخدا دندونام ریخته ۱۴ تاشو قسطی کشیدم الان سه تا باید درست شه عقبیا هم باید مصنوعی شه که پول ندارم. یبار جلو دکتر تو دندونپزشکی گریم گرفت دلم بحال خودم سوخت