دراز کشیده بودم همین الان یهو دیدم صدای پا روی پله ها میاد منم یه تیشرت تنم بود روییدم توی اتاق وقتی درو باز کردم داریم بود با پسر کوچولوش خیلی خجالت کشیدم گفتم فکر کردم داداشمخ با کسی داره میاد خلاصه میترسم پیش خودش چه فکری کنه ولی سرو وضعم رو دید داداش خودم تو اتاق بود دیدم دابیم گفت کیه گفتم داداشمه