دخترم سر سفره عمش ک کله پاچه درست کرده بود و کلی مهمون نشسته بودن بلند گفت عمه هاپویی کشتین یا بره ای 😐 . یه جا دیگه هم یه آقا داشت سخنرانی میکرد کاملا سکوت بود گف مثلا اگ ما یه تراکتور داشته باشیم دست چجوری آدمی باید بدیم ک کار بلد باشه دخترم از ته مجلس داد زد. من . انقد سکوت بود همه برگشتن نگا کردنو خندیدن 😐
چگونه به مردمان آن دنیا بگویم !? که من بهشت را با تو اینجا تجربه کردم . . .
چندروز پیش شوهرم اومد از یه نفر عصبانی بود تو اشپز خونه اتفاقات اونروز تعریف میکرد برام لابلاش یه فوش های ریزی هم میداد یهو پسرم شنید شورمو کفت بابا چر حرف زشت میزنی بزار به بابات بگم دعوات کنه🤣🤣🤣🤣
به دختر هشت ساله ام چند روز پیش گفتم عزیزم یکم روی رفتارات بیشتر دقت کن بعضی وقتا خیلی تند میری . گف ...
خدای خوبم از تو متشکرم که تنی سالم،ثروتی فراوان و آرامشی پایدار و دلنشین به من هدیه دادی...فقط برای زیبایی خودت موهایت را شانه نزن ، گاهی مویت را شانه کن فقط برای خود مو ؛ او می خواهد مرتب باشد اما زبان سخن ندارد ، تو بر خال خالش دست بکش دندانت را مسواک کن فقط برای خود دندان ، او می خواهد تمیز باشد اما نمی تواند بگوید ، تو به او برس . به داد مخلوقاتی برس و کمکشان کن که توان تشکر از تو را ندارند . به مورچه ها غذا بده ، برگ درختان را نوازش کن ، خاک طاقچه را پاک کن ، اگر به مخلوقی کمک کنی و او در ازای کمک تو جای دیگر برایت جبران کند ، با جهان بی حساب می شوی ، اما اگر بی زبانها را آراسته کنی ، جهان به تو بدهکار می شود و بدهی خود را مانند تصویرت در آینه به تو پس می دهد . اگر یک مشت گندم به جهان بدهی ، جهان هم با همان حرکت دست تو مانند تصویر در آینه ، یک مشت گندم به تو می دهد ، با این تفاوت که مشت جهان بزرگتر است .