شوهر من رمزشو از من قایم میکنه و بهم نمیگه چن شب پیش رفته بودیم بیرون یه لحظه حس کردم گوشی مامانمه تا رمزشو زدم باز شد وقتی اومدیم خونه چون دونستم شوهرم رمزشو هر روز عوض میکنه اثر انگشت و خودمم دادم
امروز شوهرم رف حموم، رفتم ب گوشیش یه نگاهی بکنم
دیدم یکی نوشته سلام خوبی اگ میتونی زنگ بزن
اینم نوشته سلام نمیتونم زنگ بزنم خونمونم یکم بعد میرم بیرون میزنگم
بعد این نوشته بود چخبرا، اینم نوشته بود فداتم مرسی
اگ فردا بتونی اجازه بگیری بیام دنبالت بریم بگردیم
اونم نوشته بود فردا رو نمیتونم حالا ببینم دیگ
بعد یکم چت کردن
اون نمیدونم خانومه چ گوهیه ب این نوشته بود
فعلا عزیزم من برم مواظب خودت باش پسرتم بوس کن
شوهر منم نوشته بود توام مواظب خودت باش بوس شب خوش
بعد شوهرم صبح براش فرستاده سلام خوبی
دیده ج نداده نوشته زنگ بزنم بحرفیم
اونم بعد چن ساعت نوشته گوشیم خاموش بود ندیدم زنگ بزن بحرفیم اگ خونتون نیسی
شوهرم بیرون اومد نتونستم عکس چتاشون و بگیرم
فقط شمارشو برداشتم