کاش یکی بهمون بگه چمونه...
یکی با عشق ازدواج میکنه شکست میخوره
یکی سنتی ازدواج میکنه تهش به طلاق ختم میشه چون طرفشو دوست نداره
ازدواج نمیکنی یه سری نیاز ها هست که باید رفع بشه
یکی شوهرش یا زنش خیانت میکنه
یکی مشکلش سرد مزاجیه
یکی میناله که آی خانواده شوهر اذیتم میکنن...
بعضیام مث من و امثال من در حسرت وصالن...
کاش یکی بیاد بگه ایراد کارمون از کجاست؟!
چرا زندگیا دوام ندارن
چرا انقد در حق همدیگه بد شدیم
چرا تهش یاد نگرفتیم تعهد فقط یه حلقه تو دست یا مهر و امضای تو یه تیکه کاغذ پاره نیست
چرا حالمون خوب نیست
چرا انقدر گیر کردیم تو این چرا ها
حال اغلب آدما بده
نظر شما چیه؟! ایراد کارمون از کجاست؟! ریشه این غم کجاست...