2777
2789
عنوان

یکبار برای همیشه شب یلدا خونه مادر شوهر یا‌ مادرخودتون؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1006 بازدید | 58 پست
تاالان که همش اونجا بودیم چون پدرشوهرم تازه فوت کرده همسرم میگه مادرم تنهاس بریم اونجا

خب یه جورایی شوهرت حق داره و درست میگه...ولی خب میتونید شما برید خونه مامانت اینا شوهرت بره خونه خودشون 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خونه مادر شوهر من بیشتر دوست دارم چون همه فامیل اونجا جمع میشن ،خونه مادر و پدرم دوره 

حالا من برعکس 

همه خانواده مادریم یه جا جمع میشن ولی من با خانواده شوهرم خیلی راحت نیستم ....

دل هایی که شاد میکنی میشه عجب شانسی اوردم های زندگیت
تاالان که همش اونجا بودیم چون پدرشوهرم تازه فوت کرده همسرم میگه مادرم تنهاس بریم اونجا

خب باید برید اونجا دیگه مادرش گناه داره

یه شبه بابا سخت نگیرید

تهش پام خورد به لیوان نیمه پرش ریخت به من درخواست ندید حوصله ندارم میزنم جرواجرتون میکنما 

خب یه جورایی شوهرت حق داره و درست میگه...ولی خب میتونید شما برید خونه مامانت اینا شوهرت بره خونه خود ...

اصلا اینطورنمیزاره

میگه شب یلدا بریم پیش مادرم

یه شب دیگه میریم خونه مامانتینا

دل هایی که شاد میکنی میشه عجب شانسی اوردم های زندگیت
قراربزارین یه سال خونه مامان شما یه سال خونه مادرشوهر ماهرسال خونه هردو رو باهم میریم همسایه هستن و ...

آره اینجوری خوب نیست اصلا 

به هیچ طرفی نمیرسی🥲


دل هایی که شاد میکنی میشه عجب شانسی اوردم های زندگیت
هیچ کجا نمیرم خونه خودمون هستیم چون راه دوریم و کسی رو نداریم

الان انقدر چند روزه سر این مسئله با شوهرم بحث کردم ک میگم کاش ما هم اینجوری بودیم و یه شهر دیگه بودیم

دل هایی که شاد میکنی میشه عجب شانسی اوردم های زندگیت

مثلا امسال شل جمعه خونه مامانم 

جمعه شب خونه مادر شوهرم 


من یک روزی پدر داشتم و برای رفتن خونه بابام بال بال میزدم با ناز میبردنم باید کلی حرص میخوردم تا مرا خونه خودمون پیش خواهرام میبردند

دیگه اون اشیانه پاشیده شد و دیگه برام مهم نیست میرویم یا نمی رویم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز