پنج ماه پیش با پدرشوهرم حرفم شد ودیگه نرفتم خونشون....تو این مدت مادرشوهرم خیلی اصرار کرد که بیا خونمون و اشکال نداره جای پدرت و فلان....دیشبم من و شوهرم رفتیم خونشون ولی برخورد پدرشوهرم با من به شدت سرد بود اصلا من اینجوری پیش خودم فکر میکنم اگه طرف دشمن خونیت هم باشه دیگه وقتی میاد خونت نباید اینجوری برخورد کنی
امضام خونده بشه🤌وقتی از یک فروشگاه بزرگ خرید میکنید، کمک میکنید یک نفر هفتمین ویلای خود را بسازد و دهمین ماشینش را بخرد؛ اما وقتی از بقالی محل یا یک مغازه ساده خرید کنید آن فرد میتواند برای فرزندش آن وسیلهای که نیاز دارد را بخرد ... حداقل چند قلم از خرید هاتون را مخصوص بقالی و مغازه های کوچک بذارید و همه مایحتاج خود را از فروشگاه های بزرگ نخرید و به اندازه خود کمی جلوی این سیستم سرمایه دار پرور تبعیض آمیز را بگیرید. و من یتوکل علی الله فهو حسبه✨
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
هرچی باشه سنی ازش گذشته توقع نداشته تو قهر کنی هنوز ناراحته
اخه بحث یکی دو هفته که نیس آدم قهر بمونه پنج ماه گذشت فقط یه آدم کینه ای میتونه همچین برخوردی داشته باشه کلا از همون اولم با انتخاب پسرش مخالف بود که من عروسشون بشم
منم تجربه تو رو دارم برا من جفتشون مقصر بودن باز من رفتم اما پدرشوهرم برخورد خیلی بدی داشت تا الانم ...
والا نری خیلی بهتره.....این پنج ماه با آرامش زندگی کردم هر بار که میرفتم سمتشون سرکوفت و تحقیرم میکنن شوهرم با رفتن دیشبم مخالف بود میگه ارتباط نداشته باشیم خیلی راحتیم....پدرشوهرم از همون اول مخالف ازدواجمون بود