سلام و شب بخیر
دیروز تولد دخترم بود خانوادم اومدن خونمون دوتا داداشم و پدر مادرم
ما خیلی شاد و اهل بزن برقصیم و گرمیم ولی خانواده همسرم دقیقا نقطه مقابل ما هستن و البته آدم پیششون معذبه
امروز واسه مادرشوهرم کیک بردیم و وقتی فیلم رو نشونش دادیم به خیالم خوشحال میشد نصفه ول کرد و بهانه اورد رفت اشپزخونه بعدشم اصلا پاپی نشد ک رقص بچمو ببینه و کلا فیلمارو نگاه کنه سریعم زد اذان
بعدش شوهرم کارشو فهمید و گوشی رو ازم گرف و ی تیکه از فیلمو ک داداشمینا با شوهرم میرقصیدن نشون داد شوهرم پیش مامانش نشسته بود داشت نگاه میکرد گوشی رو کج کرد ک اونم دید
من اصلا از کارش خوشم نیومد اینم بگم من پارسال روز دختر کیک گرفتم بردم خونه مادرشوهرم هیچی هم از کیک برای مامانم برنداشتم که بهش بدم ولی مامانم اصلا نارحت نشد با این حال ک کادو داده بود ولی حالا ی بار خانواده من اومدن خونم اونم بخاطر اینکه باهاشون راحتیم و غیر از اونا کسیو ندارم بهش برخورده تو همه مشکلاتمون هم خانوادم مثل کوه پشتمونن