عمم با شوهرش پسرش و دختر عمم( ک البته شوهر داره اما نیومده) اولین باریه ک اومدن تهران
اومدن خونه عموم ک از ما دو ساعت فاصله دارن ینی عمم اومده خونه برادرش
برای خریدن ماشین برای پسرش اومدن تهران
حالا دختر عمم زنگ زده ک پاشین بیاین اینجا
منم گفتم خب شما بیاین گفت ک ما نمیتونیم شاید شب برگردیم چون (باباشم خیلی گند اخلاقه معلومه نمیاره)
ماهم تازه داریم خونه میسازیم و شوهرم داره کار میکنه
شوهرم گف اسنپ بگیرم شما برین
حالا دختر عمم زنگ زدم گف اگ محمد راضیه بیاین
گفت اسنپ چقد میشه گفتم ۳۰۰تومن میگ وای پس نیاین
انگار ک دلشون نمیخاد ما بریم
چیکااار کنمممم
گفت فردا هم میخایم بریم گردش
نکنه ما هم بریم اونجا با یچه هام وبال گردنشون بشیم
توروخدا برم یا نه