مامان خودم خدابیامرزتش خییلیی زن خوبی بود هیچ کس ازش ناراحت نبود بااین وجود ک اعتقاداتش ب اماما شهدا قرآن و حق بودن دنیای بعد مرگ خییلیی قوی بود و خودش همیشه طبق دستورات قرآن عمل میکرد اما فرقی بین فرد باحجاب و بی حجاب مرتب یا شلخته بافرهنگ یا بی فرهنگ فقیر یا غنی نمیزاشت با همهههه دوست بود همه ازش راضی بودن خیلیا میگفتن الگوی زندگیه دوست کارگر داشت دوست پزشک هم داشت بااین وجود ک خودش سواد نهضت داشت فقط با دونفر مخالف بود و هیچ وقت خونشون نرفت بعدا فهمیدم اون دونفر آدمای خیانت کاری بودن و هستن ۱۴سالم بود با دوتا خواهر کوچیکتر مامانم رو از دست دادیم مرگش رو نگم ک چققددرر پاک و چ روزی از دنیا رفت بااین وجود ک دوسال بیشتر پیش زن بابا نبودم ولی اندازه ی فرد ۴۰ساله عذاب کشیدم ولی خداروشکر خواهرام قوی تر از من بودن خودمم کمکشون کردم زود بلندشدن الان تشنه محبت مادرم و دلم میخواد خودم مادر بشم همونجوری ک مامانم مادری میکرد همونجوری باشم چقدر دلم بچه میخواد ولی از خدا خواستم اگه قراره بمیرم و بچهام بیوفته زیر دست زن بابا اصلا بهم بچه نده