همه چی با کمتر شدن ارتباطم با خودم شروع شد روحیه ی کنجکاوم وجود خیلی چیزا رو رد کرد

من خیلی دنبال منطقم خیلی به دلایل منطقی فکر میکنم اما این زیادی منطقی بودن یه جایی کار دستم داد چون خواستم همه چیو با منطق بسنجم اما نفهمیدم بعضی چیزا فراتر از منطق انسان هستن و درک کردنی ان و حس کردنی ان تو میتونی حسش کنی چون روح تو به خدا نیاز داره و اینطوری آروم میگیره حتی اگر الان با خودت میگی من ندانم گرا هستم اما ته ناخودآگاهت داری این نیاز به خدا رو سرکوب میکنی و این خودش رو با چالش های روحی نشون میده

من نیاز دارم به خدا چون قدرت فکری و روحیم از اون تغذیه میشه و هرچقدر ازش دور شم مشکلات . نا امیدی که همون شیطانه زودتر منو از پا در میاره 

کاش توی مدرسه به یه سبک دیگه به ما اینا رو یاد میدادن تا درک کنیم نه اینکه ما رو بترسوننن

کاش این ارتباط ما با خدا قطع نشه به اسم علم به اسم منطق 

کاش به همه ابعاد وجودی آدمها توجه بشه 

کاش آدمای شیاد توی دین های مختلف نباشن 

کاش آدما یاد بگیرن که خدا براش مهم نیست راه ارتباطت چی باشه تو فقط وصل باش تو فقط باهاش متصل شو و نزار ارتباطت قطع شه

@rahgozar  

حس میکنم تو هم درگیر افسردگی هستی این تاپیک بخون

اما حالا می‌دونم که افسردگیم بخاطر این بود که خودم رو توی مشکلات تنها دیدم ته قلبم ایمان نداشتم خدایی هست دستمو میگیره