من فلسفه درس میدم
مدرسه روستایی من خیلی خاصه شبانه روزیه با مدیر عالی
بچه ها همه مودب و درسخون کلاس ها 15 نفره نهایتا
ولی من اونجا با معاون و مدیر زیاد درگیر میشم چون خیلی دخالت میکنن
مدرسه شهریم دختر ها ببخشید ولی خیلی سلیطه ان
گاهی از نگاه هاشون میترسم، بهشون میگم تقلب بگیرم صفر میدم میگن ما انتظار داشتیم شما ما رو درک کنین😐😐 متوسطه دوم ان اصلا بدن دوستشون ندارم، سر دوست پسراشون رو هم چاقو میکشن دیگه بدون چجورین
مدرسه بی در و پیکره توی پایین شهر مدیر بی خیالی داره و کلاس ها 40 نفرست همیشه توش سر و صداست سکوت معنایی نداره اونجا
وقتی میرم اون مدرسه آخرش حالی میشم که دلم میخواد همه چیو رها کنم و برم، حالم از شغلم و خودم و آموزش و پرورش به هم میخوره