چندروز پیش مهمون داشتیم ولی شوهرم مدام درگیر کاراش بود فقط یکی دوساعت موقع شام و ناهار اومد خونه و اون مهمونا خیلی برای من عزیز بودن. خودشونم معذب شدن. وقتی رفتن خیلی ناراحت شدم با شوهرم حرفی نزدم اونم هی پیگیر شد اخرش بحثمون شد. ته تهش گفتم من جم میکنم میرم خونه بابام اگه ناراحتی اونم گفت باباتم که گفته تورو راه نمیده که.
( چندوقت پیش بابام به شوخی میگفت راجبه فیلم که باید پاشه بره خونه باباش دیگه . من گفتم باشه پس منم میام گفت نه نه تورو راه نمیدم بشین اینجا یچیزی گفتم حالا با خنده)