2777
2789
عنوان

شما با خاله هاتون یا فامیلاتون خوبید؟؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1714 بازدید | 90 پست
شمانبایدمیکردی که کردی ازین به بعدزنگ زدن بهانه جورکن یایه جانشستی چس ناله کن الکی بگوشوهرت بداخلاقه ...

هیچ دیگه من یه شهر دیگست خونم،اینا یه شهر دیگه😞ولی میسوزم بخاطر سادگیم

واقعا چرا اینجوری ان؟من خونم به شهر دیگست مامانم یه شهر دیگه راضی نمیشم بیام اینجا اصلا چون دلم نمی ...

حساس نشو،اینجوری تو اذیت میشی

فکر کن مهاجرت کردن رفتن

دیگه نمیبینیشون

اینجوری باشی فقط خودت اذیت میشی

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من خاله هام فرشته ان ولی با هیچ کدوم دیگه از فامیلا اصلا ارتباط ندارم یعنی اونا از روز اول دوست نداشتن با اینکه همه بچه ها شون مامانم پاگشا کرد ولی هیچ کدومشون منو پاگشا نکردن 

منم گفتم به جهنم چه بهتر بهونه قطع رفت و امده

البته خاله هام اینجوری نیستن فقط اونا خوبن

البته اینکه مادرشوهر مه یکیشون بی تاثیر نیست  

آرام من بمان کنارم بمان بنگر مرا که میدهم بی جان _ هر جا روم تو سایه ای از منی تو غم گسارم تو دنیای منی_ دریای من ز موج گیسوی تو روانه ام سوی تو تمام من تو_ ای ماهم به چشم من نگاهی تا باران به جان من ببارد_ میخواهم نفس که در هوایت نایی بر نوای من بیارد_چشمان تو چشمه امید است بر حال خراب ناامیدم_ آوازت غزل ترین کلام است من با تو به آسمان رسیدم_آغوش تو پناه طوفان من جان میدهد به جان تو جان من _ چشمان من کنار دنیای تو فقط تماشای تو تو آرزو تو....
حساس نشو،اینجوری تو اذیت میشی فکر کن مهاجرت کردن رفتن دیگه نمیبینیشون اینجوری باشی فقط خودت اذیت ...

من با نبودنشون کنار اومدم مامانم بیخیال نمیشه.همش میخواد اتفاقای زندگیه منو بهشون بگه شوهرمم بدش میاد میگه وقتی مرده و زنده ی تو واسه هیچکس مهم نیست مامانت چرا میگه؟شوهرمم از اینور اونور میشنوه که مثلا یه اتفاقی واسمون افتاده همه میدونن درحالیکه فقد مامانم اینا میدونستن،میفهمه که مامانم به خاله هام گفته

این چیزا اذیتم میکنه

من خاله هام فرشته ان ولی با هیچ کدوم دیگه از فامیلا اصلا ارتباط ندارم یعنی اونا از روز اول دوست نداش ...

منم هیچکسی پاگشا نکرد،برادرمم دوماه قبل من رفت خونش اونم نکردن

میگن باید برید خونتون بعد پاگشاتون کنیم

ولی پسرخالم هنوز نامزده همه خودشونو کشتن واسش رستوران مهمونی گرفتن تک تک دعوتشون کردن،ازاونجام رفتن خونه ی صاحب دعوت و کادوشونو دادن

اونوقت ما چی؟این چیزا باعث شده شوهرم ازشون خوشش نمیاد،خودمم همینطورا

الان مشکلت اینه که زنگ نمیزدن احوالت رو بپرسن یا بلایی سرت آوردن ؟ مثلا بدگویی کردن ، دعوا راه انداختن یا دعوت کردی نیومدن برای مراسمایی که داشتی مثل عقد و عروسی ؟

وقتی یه بچه داره راه رفتن رو یاد میگیره و دائم زمین می خوره ، هیچ وقت با خودش نمیگه که شاید من برای اینکار ساخته نشدم
اره والا ،ارامشم داره ادم

بخدا اینقد بافرهنگن همیشه هم طرف منو میگیرن مثلا دیشب رفتیم مهمونی شوهرم گفت با دوستام رفتم بیرون همه ریختن سرش که چرا رفتی زن داری رفیق بازی نکن   

🌍باشد که روزگار بچرخد به کام دل🌎

الان مشکلت اینه که زنگ نمیزدن احوالت رو بپرسن یا بلایی سرت آوردن ؟ مثلا بدگویی کردن ، دعوا راه انداخ ...

نه😅مشکلم خیلی زیاده

عروسیم نیومد خالم خیلی ام حرف دراورد

اونیکی خالم عروسیه پسرشه واسه عروسیه من و داداشم خالم یه تومن کادو اورد یعنی همشون یه تومن دادن،الان خاله کوچیکم دستور داده باید واسه عروس این خالم النگو بخرن همه،ما خار داشتیم؟

پاگشا نکردن منو داداشمو ولی اونیکی که هنوز نامزده رو همه پاگشا کردن

مشکل من اینه که همه ی زحمتاشونو ما کشیدیم،تو همه ی مراسماشون چون هیچکدوم دختر نداشتن از‌من بیگاری کشیدن به جای کوزت کارکردم

ولی تو مراسمای من یا نیومدن یا اومدن دعوا انداختن رفتن.من تو همه ی مراسمام از بله برون بگیر تا عروسیم بخاطر حرفا و زخم زبونا و کاراشون گریه کردم بدون استثنا

الان اعصابم خوردمیشه یاداوری کردنی نمیخوام همشو بگم ولی مشکل من اینه که اونا پشیزی واسه ما ارزش قائل نیستن و همشو شوهرم با چشم دیده ولی مامانم قبول نمیکنه و همش اصرارداره باهاشون رفت و امد کن .

خیلی بازن شوهر منم خوشش نمیاد از زیادی راحت بودن باهاش دست میدن با من شوهراشون دست میدن شوهرمم میکه ندن از لجشون میچسبن به ما

شال سر میکنم پیشه شوهراشون میگن شوهر تو عقب ماندست؟این کارا چیه؟

بخاطر این دلایل که حالا نصفشم نیست ما خوشمون نمیاد باهاشون رفت وامد کنیم ولی مامانم قبول نمیکنه

خاله های منم خوب نیسن مخصوصا یکیش ولی بازم مامانم طرفدارشونه ادم حرصش میگیره بخدا من هرچی بشه طرفدار ...

اره واقعا مثل اینکه همشون همینن

هیچوقتم از پرروییشون دست برنمیدارن این فکوفامیل

من گفتم راضی نیستم .چون یه چیز مربوط به من .نازه من حالم لد بود گفتم اصلا معلوم نیست چی در انتطارم

منم گفتم راضی نبستم بدونن،شوهرمم گفت نمیخوام کسی بدونه

ولی مامانم به همه کفت.خوب کار درستی نیست

الان میگم فردا بشنوه که همه میدونن خوب واسه مامانم بدمیشه میکه من گفته بودم کسی ندونه الان یه طلئفه میدونن 

فعلا باهاشون خوبم خاله هام منظورمع بقیه فامیل هم زیاد در ارتباط نیستم باهاشون بعد ازدواجمم نمیدونم چ ...

بعد ازدواج بعضی چیزا فرق میکنه😑بارداری فرق میکنه

حرفتو قبول دارم میگی واست مهم نباشه،مهم نبود بخدا ولی وقتی میبینم من اینهمه خودمو کشتم واسشون حتی وقتی فهمیدن باردارم بهم تبریکم نگفتن میسوزم.وقتی میبینم تو بدترین شرایط بودم ولی به کمکشون دوییدم اخرم گفتن میخواستی نکنی به ما چه میسوزم

من بیخیالشون شدم مامانم همش سعی داره بکنتشون تو زندگیم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792