که دارم میمیرم از غصه بعد چندین سال زندگی مشترک فقط خدمتکار و نظافتچی خونم هستم شوهرم بی محبت و عاطف فقط میاد شام میخوره تلویزیون نگاه میکنه و اخبار و بعد میره میخوابه بدون حرفی با من و دخترم اعتراضم میکنمجرت و پرت میگه اخه من الان چیکار کنم واقعا دارم اشک میریزم الان چرا باید ی ادم انقدر سرد و بی عاطفه باشه گفتیم بریم شمال نرفته برگشت گفت ترافیکه دخترم رانندگی بلده ماشین نمیده خانواده اش تحقیرم کردن هیچی نگفت دعا گرفتن برای دخترم برای زندگیمون بهش هم ثابت شد کاری نکرد الان من با ۴۵ سال سن چه غلطی کنم