2777
2789
خوشبختی و عشقتون پایدار میه بگی چند سالتونه خودتون و همسرتون و چند سالگی ازدواج کردین ؟

من ۱۵ عقد کردم الان ۱۸ سالمه چن ماهه دیگه عروسیمه

شوهرم ۲۷

گوز در زبان ترکی ب معنی چشم هس"تلفظش هم گُز"

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خوب عزیزم نباید این کارو میکردی حالا خودتون که هیج اون اقا هم دوست داره همسرش دوسش داشته. باشه .پدر ...

به خود اون آقا که الان شوهرم محسوب میه گفتم نمیخوامش😞وقتی به زور کتک و تهدید میشوننت پایه سفره عقد چاره ای نداری

بودَنِت‌تَمومِ‌دَردامو‌خوب‌میکُنِه 🍃♥️Arman
حق انتخاب؟ وقتی زور میکنن کجاش حق انتخابه!


اره دیگه .

فردا بگن خودت جواب بله دادی .

مثلا یه دختر فامیلمون  

مادرش گفته بود دیگه کسی تو رو نمیخواد .‌بدبخت .

اون از پسر فامیل ولت کرد .‌اینم از خواستگارت که میخوای ردش کنی.  بلاخره قبول کرد .‌بعد هم طلاق گرفت .


یا یکی بود پدرو مادرش فقط براش تصمیم میگرفتن .‌حق انتخاب نمیدادن  .‌اخدشم براش شوهر انتخاب کردن و گفتن خب نظرت .؟ دختر بیچاره هم که در لباساش رنگ لباساشم حق انتخاب نداشت چه برسه شوهر .‌گفت هر چی شما بگید باشه .

اونم بعد ازدواج طلاق گرفت 

شفامو میخوام دعا کنید .اگه رفتید زیارتگاه  دعا کنید .  اگه خواستید زیارت عاشورا و دعای توسل یا حتی سوره حمد بخونید اسمم سمیرا . 

😥 امیدوارم بهترین ها براتون رقم بخوره

تا اینجا و تو این هشت سال ک نخورده... ایشالا اینجا ب بعد..

توعم از من میشنوی ب این زودیا بچه دار نشو و حتماااا حتمااااا درست رو ادامه بده دستت تو جیب خودت باشه اینا تجربه ها💔

 ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…🖤🌱
اخه پدرو مادرها هم واقعا نمیتونن که پسرها رد بشناسن . فکر میکنن دخترشون با این ادم خوشبخت میشه  ...

اکثراً ظاهر بین هستن

بودَنِت‌تَمومِ‌دَردامو‌خوب‌میکُنِه 🍃♥️Arman
به خود اون آقا که الان شوهرم محسوب میه گفتم نمیخوامش😞وقتی به زور کتک و تهدید میشوننت پایه سفره عقد ...

سرت رو نمی‌برند من حاظرم برگردم ب اون دوران هرچی هم کتک بخورم وقتی سر سفره عقد بگی نه دیگه کاری نمیتونن بکنن از نظر من واسه تو هنوز دیر نیس

من حتی شب عروسیم جلو مهمونامون زار میزدم

 ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…🖤🌱
تا اینجا و تو این هشت سال ک نخورده... ایشالا اینجا ب بعد.. توعم از من میشنوی ب این زودیا بچه دار نش ...

همین فکر رو دارم

انشاءالله رقم میخوره

بودَنِت‌تَمومِ‌دَردامو‌خوب‌میکُنِه 🍃♥️Arman
به خود اون آقا که الان شوهرم محسوب میه گفتم نمیخوامش😞وقتی به زور کتک و تهدید میشوننت پایه سفره عقد ...

دلیلشون چی بود تو این سن کم میخوان شوهرت بدن؟ به شوهرت گفتی چی گفت؟ اختلاف سنیتون چقدره؟

اره دیگه . فردا بگن خودت جواب بله دادی . مثلا یه دختر فامیلمون   مادرش گفته بود دیگه کسی تو ...

ایین حق انتخاب نیس. من هنوز بعد هشت سال کوچیک ترین مشکلی تو زندگیم پیش بیاد جد و آباد باعث و بانیای ازدواجم و فحش میدم💔

 ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…🖤🌱

منم یه جورای اجباری بود هرچقد گفتم نمیخوامش دلیل اوردن گفتن خوبه از یه طرف مامانم یه طرف خواهرم کم اوردم حرفامو نشنیدن

ولی بعد ازدواج عاشقش شدم مرد خوبیه ولی یسری اخلاقیات بد داره که اذیتم میکنه از وقتی بچه دار شدم دوتا پسر شیر به شیر افسردگی گرفتم عصبی شدم ناامید همش به خودم میگم اگه ازدواج نکرده بودم الان دانشگاه بود خوشحال بودم نه این همه مسئولیت وبدبختی 😕

میدونی دردش کجاست همون ادمایی که گفتن خوبه بعد ازدواجم گفتن وا این اخلاقش چرا اینطور چرا اونکارو کرد چرا اینطوری کرد بهشون گفتن هرچی هست الان شوهرمه همین شماها گفتین خوبه زورم کردین پ دیگه حق بدگویی ندارین چقد بدم اومد ازرفتارشون

ایین حق انتخاب نیس. من هنوز بعد هشت سال کوچیک ترین مشکلی تو زندگیم پیش بیاد جد و آباد باعث و بانیای ...


😔

شفامو میخوام دعا کنید .اگه رفتید زیارتگاه  دعا کنید .  اگه خواستید زیارت عاشورا و دعای توسل یا حتی سوره حمد بخونید اسمم سمیرا . 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز