2777
2789
عنوان

رابطتون با پدرتون چجوریه؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1285 بازدید | 92 پست

رسمی ولی راضیم

با مامان صمیمی هستیمولی خیلی دعوا میکنیم که اصلا دوست ندارم

خدایا...حس میکنم قراره پارم کنی...خب ببین کاراتو!...مثلا بندتم باید نازمو بخری...ولی شدی اربابو منم برده...هی میتازونی!

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چندسال اختلاف سنی دارین؟

من خیلیی صمیمیم جوری که همه حرفامو به بابام میگم تا مامانم

انرژی مثبتتونم😜۲۰سالمه ولی همه میگن شبیه ۱۴ ۱۵ ساله هایی🥲شاید چون موهامو خرگوشی میبندم😔مامانم همیشه میگه ۳۰ سالت که بشه میشی شبیه ۲۰ساله ها اقا من نخوام بیبی فیس باشم کیو باید ببینم؟😔😂ولی میدونی تو نی نی سایت کسی منو نمیبینه اونوقته که میشم یه ادم بالغ کجای کاری تازه تو مباحث بزرگونه هم شرکت میکنم😎(مسخره نکن برای من افتخاره😔) کسی هم کاری به کارم نداره😉 بوس به همتوووون😍(البته به غیر از اقایون سایت🤨)

سرد 

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤عاشق شادمهرم ب امید روزی ک برم کنسرتش 😍🥰فندوق جانم به زندگیمون خوش اومدی ۱۴۰۲/۱/۱۹ فهمیدم باردارم 😍 دخترم ،دلوینم منو بابات عاشقتیم❤️دخترم 1402/9/2 بدنیا اومد و اونروز برام قشنگترین روز عمرم شد 

سلام تازنده بود عالی بود

باهاش درددل میکردم وراهنمایی میخواستم مخصوصا بعد ازدواجم

ده ماهه ندارمش وخودمم با رفتنش تموم شدم

پنج اذر اولین سالگردشه ومن هر روز باعکسش حرف میزنم و به یاد خاطراتش اشک میاد به چشام وبراش خیرات میدم و ذکر صلوات وقران دارم

معتاد  بی پول الانم زندان زنگ میزنه پول میخلا بره اونجا بکشه میخامش چکار فقططططط ب فکر خماری ...

آخی عزیزم میفهمم چی میگی ، انشالله به حق حضرت مصطفی که تولدشه سربه راه بشن همه کسایی که اعتیاد دارن ، به جز دعا کاری از دستم ساخته نیست

پدرم همیشه برام هم پدر‌بوده هم مادر.زایمانم پدرم اومد خونمون تر و خشکم کرد الانم‌مریض بشم چه‌خودم چه بچه هام به پدرم زنگ میزنم میگم چی بخورم چکار کنم چون از بچگی خودش بزرگم کرده میدونه چی روم تاثیر داره  بعد از دوسه ساعتم با سوپ و دارو و میوه میرسه پیشم.مادر دارمااا ولی خب ...مهم نیس

درخواست دوستی نمیپذیرم

والا چی بگم 

نکه بد باشه ولی خوبم نیست 

پدرم خیلی بین بچه هایش فرق میذاره ،خیلللللی 

همینم باعث شد بقیه مون ازش فاصله بگیریم 

ببینمش باهم صمیمی حرف می‌زنیم 

ولی هیچ وقت به قصد احوالپرسی نه من به اون زنگ میزنم نه اون به من 

اینم می‌دونم که تو سختی های مالی با اینکه در توانش هست حمایت کنه ولی نباید روش حساب کرد 

اگرم چیزی واسم خرید زود باید پولش را حساب کنم چون توقع داره 

اون فقط بابای یه نفره ،یکی از بچه هاش را همه جوره ساپورت می‌کنه بقیه هم انگار بچه های همسایه هستن 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792